تغيير دنيا

بر سر گور كشيشي در كليساي وست مينستر نوشته شده است: «كودك كه بودم مي خواستم دنيا را تغيير دهم. بزرگتر كه شدم متوجه شدم دنيا خيلي بزرگ است من بايد انگلستان را تغيير دهم. بعدها انگلستان را هم بزرگ ديدم و تصميم گرفتم شهرم را تغيير دهم. در سالخوردگي تصميم گرفتم خانواده ام را […]

تصميم گيري با لوبيا

روزي از روزها، در يكي از شركت هاي صنعتي مديري توانمند كار مي‌كرد كه آوازه “تصميم گيرنده سريع ” را با خود يدك مي‌كشيد. هر زمان كه يكي از كارمندان آن شركت نزد اين مدير مي‌آمد و مشكلي را با او در ميان مي‌گذاشت، مدير توانمند ما در حالي كه با يك دست در جيب و يك دست زير چانه به سقف خيره مي‌شد، اندكي به تفكر مي‌پرداخت و سپس سريعاً و با اقتدار كامل پاسخ مثبت يا منفي خود را اعلام مي‌كرد به طوري كه كارمندان از اين همه اعتماد به نفس كه در رييس خود مي‌ديدند دچار شگفتي مي‌شدند.

تصميم گيري با لوبيا

روزي از روزها، در يكي از شركت هاي صنعتي مديري توانمند كار مي‌كرد كه آوازه “تصميم گيرنده سريع ” را با خود يدك مي‌كشيد. هر زمان كه يكي از كارمندان آن شركت نزد اين مدير مي‌آمد و مشكلي را با او در ميان مي‌گذاشت، مدير توانمند ما در حالي كه با يك دست در جيب و يك دست زير چانه به سقف خيره مي‌شد، اندكي به تفكر مي‌پرداخت و سپس سريعاً و با اقتدار كامل پاسخ مثبت يا منفي خود را اعلام مي‌كرد به طوري كه كارمندان از اين همه اعتماد به نفس كه در رييس خود مي‌ديدند دچار شگفتي مي‌شدند.

مديريت موفق مثل شعبده بازي است

يك روز رئيس يك شركت در رستوراني، واقع در مركز شهر ناهار مي‌خورد. وسط ناهار بود كه صداي آشناي 4 نفر را از غرفه كناري شنيد. بحث آنقدر شديد بود كه او نمي توانست استراق سمع نكند. او مي‌‌‌شنيد كه هر يك از مديران با غرور درباره قسمت خود داد سخن مي‌دادند. مهندس ارشد بخش توليد مي گفت: “بحثي نيست، بخشي كه مهمترين كمك را به موقعيت يك شركت مي كند بخش توليد است. اگر شما در شركت خود توليد خالص نداشته باشيد، پس هيچ دستاوردي نخواهيد داشت.”

مديريت موفق مثل شعبده بازي است

يك روز رئيس يك شركت در رستوراني، واقع در مركز شهر ناهار مي‌خورد. وسط ناهار بود كه صداي آشناي 4 نفر را از غرفه كناري شنيد. بحث آنقدر شديد بود كه او نمي توانست استراق سمع نكند. او مي‌‌‌شنيد كه هر يك از مديران با غرور درباره قسمت خود داد سخن مي‌دادند. مهندس ارشد بخش توليد مي گفت: “بحثي نيست، بخشي كه مهمترين كمك را به موقعيت يك شركت مي كند بخش توليد است. اگر شما در شركت خود توليد خالص نداشته باشيد، پس هيچ دستاوردي نخواهيد داشت.”

شير يا غزال؟

هر روز صبح در گوشه‌اي از صحراي آفريقا غزالي از خواب بيدار مي‌شود. غزال مي‌داند كه در آن روز بايد چالاكتر از همه درندگان تيزرو باشد و گرنه مرگ، او را خواهد بلعيد. در گوشه‌اي ديگر از اين صحرا هر روز شيري از خواب بيدار مي‌شود كه مي‌داند بايد يكي از آهوان تيزپا را به […]

شير يا غزال؟

هر روز صبح در گوشه‌اي از صحراي آفريقا غزالي از خواب بيدار مي‌شود. غزال مي‌داند كه در آن روز بايد چالاكتر از همه درندگان تيزرو باشد و گرنه مرگ، او را خواهد بلعيد. در گوشه‌اي ديگر از اين صحرا هر روز شيري از خواب بيدار مي‌شود كه مي‌داند بايد يكي از آهوان تيزپا را به […]

گربه و كاسه

عتيقه‌فروشي در روستايي به منزل رعيتي ساده وارد شد. ديد كاسه‌اي نفيس و قديمي دارد كه در گوشه‌اي افتاده و گربه در آن آب مي‌خورد. ديد اگر قيمت كاسه را بپرسد رعيت ملتفت مطلب مي‌شود و قيمت گراني بر آن مي‌نهد. لذا گفت: عموجان چه گربه قشنگي داري آيا حاضري آن را به من بفروشي؟ […]

گربه و كاسه

عتيقه‌فروشي در روستايي به منزل رعيتي ساده وارد شد. ديد كاسه‌اي نفيس و قديمي دارد كه در گوشه‌اي افتاده و گربه در آن آب مي‌خورد. ديد اگر قيمت كاسه را بپرسد رعيت ملتفت مطلب مي‌شود و قيمت گراني بر آن مي‌نهد. لذا گفت: عموجان چه گربه قشنگي داري آيا حاضري آن را به من بفروشي؟ […]

پينه دوزان امسال جملگي به زيارت كعبه رفتند

شاه عباس از وزير خود پرسيد: “امسال اوضاع اقتصادي كشور چگونه است؟” وزير گفت: “الحمدالله به گونه اي است كه تمام پينه دوزان توانستند به زيارت كعبه روند!!” شاه عباس گفت: “نادان اگر اوضاع مالي مردم خوب بود كفاشان مي بايست به مكه مي رفتند نه پينه دوزان، چونكه مردم نمي توانند كفش بخرند ناچار […]