پرداخت ماهانه قبوض تلفن همراه اجباری نیست

مديركل روابط عمومي ‌شركت مخابرات ايران درباره اعلام ماهیانه صورت حساب تلفن های همراه گفت: قبض های کاغذی همچون گذشته به صورت دو ماه یکبار صادر می شود اما ما به مشترکان پیشنهاد می دهیم که به صورت ماهانه، صورت حساب خود را پرداخت کنند اما اجباری برای پرداخت ماهانه وجه مورد نظر وجود ندارد.

عتيقه شيطان

گويند روزي شيطان وسايل و ابزار كار خود را حراج كرده بود چرا كه از شغل خود خسته شده بود. ابزاري بسيار لوكس و زيبا چون شهوت، غرور، دروغ، خيانت و غيره. در ميان تمام اين ابزار و وسايل جنسي بود كه از همه كهنه تر و گرانبهاتر بود. از شيطان پرسيدند كه اين چيست […]

حكايت : «شما را چگونه مي شناسند؟»

آلفرد نوبل از جمله افراد معدودي بود كه اين شانس را داشت تا قبل از مردن، آگهي وفاتش را بخواند! زماني كه برادرش لودويگ فوت شد، روزنامه‌ها اشتباهاً فكر كردند كه نوبل معروف (مخترع ديناميت) مرده است. آلفرد وقتي صبح روزنامه ها را مي‌خواند با ديدن تيتر صفحه اول، ميخكوب شد: «آلفرد نوبل، دلال مرگ […]

زندگي خروسي

كوه بلندي بود كه لانه عقابي با چهار تخم، بر بلنداي آن قرار داشت. يك روز زلزله اي كوه را به لرزه درآورد و باعث شد كه يكي از تخم ها از دامنه كوه به پايين بلغزد. بر حسب اتفاق آن تخم به مزرعه اي رسيد كه پر از مرغ و خروس بود. مرغ و […]

قانون باورها

دانشمندان براي بررسي تعيين ميزان قدرت باورها بر كيفيت زندگي انسانها آزمايشي را در دانشگاه هاروارد انجام دادند. 80 پيرمرد و 80 پيرزن را انتخاب كردند. يك شهرك را به دور از هياهو برابر با 40 سال پيش ساختند. غذاهاي 40 سال پيش در اين شهرك پخته مي شد. خط روي شيشه هاي مغازه ها، […]

مردي كه هرگز نمي ميرد!

يك مرد خيلي محتاطي بود كه هرگز نخنديد و هرگز تفريح نكرد، او هرگز ريسك نكرد، او هرگز امتحان نكرد، او هرگز آواز نخواند و هرگز دعا نكرد، و وقتي كه مرد شركت بيمه از پرداخت حق بيمه او امتناع كرد. آنها ادعا كردند از آنجايي كه او واقعاً زندگي نكرده است، واقعاً هرگز نمرده […]

اياز عزيز

مي گويند سلطان محمود غزنوي غلامي به نام اياز داشت كه خيلي برايش احترام قائل بود و در بسياري از امور مهم نظر او را هم مي پرسيد و اين كار سلطان به مزاق درباريان و خصوصاً وزيران او خوش نمي آمد و دنبال فرصتي مي گشتند تا از سلطان گلايه كنند تا اينكه روزي كه همه وزيران و درباريان با سلطان به شكار رفته بودند، وزير اعظم به نمايندگي از بقيه، پيش سلطان محمود رفت و گفت: «چرا شما اياز را با وزيران خود در يك مرتبه قرار مي دهيد و از او در امور بسيار مهم مشورت مي طلبيد و اسرار حكومتي را به او مي گوييد؟»

سكه پيروزي

در خلال يك نبرد بزرگ، فرمانده قصد حمله به نيروي عظيمي از دشمن را داشت. فرمانده به پيروزي نيروهايش اطمينان داشت ولي سربازان دو دل بودند. فرمانده سربازان را جمع كرد، سكه اي از جيب خود بيرون آورد، رو به آنها كرد و گفت: «سكه را بالا مي‏اندازم، اگر رو بيايد پيروز مي‏شويم و اگر […]

شركت زيراكس و مسابقه فرمول يك

گروه زيراكس مدتي بود كه از صداي مشتريان ناراضي خود گوش هايش درد گرفته بود. مشتريان اين شركت كه اغلب از دفتر داران فني بودند از اين كه دستگاه آنها چند روزي طول مي كشيد تا شركت تعمير شود و طي اين مدت زيان مي ديدند ناراضي بودند. شركت زيراكس از مشاورين خود دعوت كرد تا چاره اي بيانديشند. بعد از مطرح شدن مشكل يكي از مشاوران بلند شد و گفت: «راه حل اين مشكل را به من بسپاريد.»