سیستمی که اطلاعات مالي و غيرمالي متنوعي را در اختيار استفادهکنندگان، به ويژه «مديران هر سازمان» قرار دهد. نياز روزافزون به اطلاعات صحيح و بهنگام براي به کارگيري در فرآيند تصميمگيري مديران، بهمقولهاي اجتنابناپذير تبديل شده است. سيستم حسابداری مدیریت به عنوان مهمترین زیرمجموعه سیستم اطلاعاتی مديريت، منبع اصلي ارائه اطلاعات بهشمار ميآيد. از اينرو، در اين مقاله ابتدا به تعريف حسابداري مديريت و مباحث اصلي موجود در آن پرداخته، سپس به تفاوتهای حسابداری مدیریت و مالی و در نهایت به بیان ضرورتهای استقرار حسابداري مديريت در سازمان میپردازیم.
حسابداری مدیریت در مقایسه با حسابداری مالی، رشته علمی جدیدی محسوب میشود. در نتیجه، به موازات پیدایش راههای جدید تهیه اطلاعات برای کمک به مدیران، مفاهیم و ابزارهای حسابداری مدیریت نیز به تدریج تکامل مییابد. علاوه بر این، محیط سازمانها به سرعت در حال تغییر هستند و حسابداری مدیریت نیز باید در تهیه اطلاعات به ترتیبی عمل کند که این تغییرات را منعکس سازد. به این ترتیب میتوان اطمینان داشت که حسابداری مدیریت در آینده نیز همانند چنددهه قبل، ابزاری مناسب برای کمک به مدیران محسوب شود.
حسابداري مديريت، شامل طراحي و استفاده از حسابداري، در داخل سازمان است. در واقع حسابداری مدیریت را میتوان فرآیند شناسایی،اندازهگیری، گردآوری، سنجش، تحلیل، تفسیر و ارائه آن گروه از اطلاعات مالی و سایر اطلاعات کمی و عملکردی تعریف کرد که توسط مدیریت به منظور برنامهریزی، کنترل، ارزیابی عملیات و استفاده بهینه از منابع در داخل یک سازمان، یعنی حصول اطمینان از بهرهبرداری مناسب از منابع و در جهت پاسخگویی مناسب در قبال این بهرهبرداری، مورد استفاده قرار میگیرد(IFAC, 1998). در حسابداری مدیریت، با تاکید بر استفادهکنندگان درون سازمانی، اطلاعاتیاندازهگیری و گزارش میشود که مدیران سطوح مختلف یک سازمان را در اجرای اهداف تدوین شده برای آن سازمان مورد نظر، یاری دهد.
حسابداری مدیریت در جهت مقاصد داخلی سازمانها و واحدهای انتفاعی خدمت میکند و بر خلاف حسابداری مالی که از طریق اصول و ضوابطی مشخص و از پیش تعیین شده با محدودیت مواجه است، از یک رشته قواعد ثابت و غیر قابل تغییر تشکیل نشده است. روشها و قواعد حسابداری مدیریت برای کمک به سازمان در جهت دستیابی به هدفهای مورد نظر، از طریق تصمیمگیریهای مطلوب تدوین و اتخاذ میشود. به همین دلیل، روشهای حسابداری مدیریت باید برای هر یک از سازمانها متناسب با اوضاع و احوالی که دارند، طراحی و به کار گرفته شود. در واقع حسابداری مدیریت باید خود را با ویژگیها و نیازمندیهای سازمان مربوط تطبیق دهد.
علاوه بر این، برخی از مفاهیمی که در حسابداری مدیریت به کارگرفته میشود، ممکن است در حسابداری مالی کاربردی نداشته باشد. مثلا، در حسابداری مدیریت یکی از هزینههای موثر در تصمیمگیریها، هزینه فرصت است که باید به گونهای منطقیاندازهگیری و در تصمیمگیریهای مربوط لحاظ شود. در حالی که در حسابداری مالی لحاظ کردن این هزینه جایگاهی ندارد. در مجموع حسابداران مدیریت این آزادی عمل را دارند که هر نوع اطلاعاتی را که مدیریت سودمند بداند، برای آنان فراهم کنند.
جوهره مدیریت، تصمیمگیری است و تصمیمگیری ذاتا با رویدادهای آتی سروکار دارد. به همین دلیل، حسابداری مدیریت برخلاف حسابداری مالی که اساسا بر اطلاعات گذشته تمرکز دارد، عمدتا فراهمکننده اطلاعاتی با ماهیت جاری و آتی است. علاوه بر این، اطلاعات حسابداری مدیریت برای آنکه بتواند مدیران سطوح مختلف سازمان را در تصمیمگیریها و ارزیابیها کمک کند، ناگزیر باید به شکل تفصیلی و در اسرع وقت در دسترس قرار گیرد. نهایت اینکه اطلاعات حسابداری مدیریت هنگامی سودمند واقع میشود که مربوط، صحیح، قابل اعتماد و در صورت برآوردی بودن، بر رویههای صحیح برآورد مبتنی باشد.
همانگونه که قبلا بیان شد، تاکید اساسی حسابداری مدیریت بر عرضه اطلاعات برای برنامهریزی و کنترل توسط مدیریت است.
سيستم حسابداري مديريت، ميتواند در موارد زير به مديران کمک کند:
1- درک روابط محلی و معلولي: حسابداري مديريت ميتواند درخصوص اینکه چه موضوعی باعث هزينه شده است يا چرا ظرفيت خالي يا غيرقابل استفاده براي توليد وجود دارد و همچنین تعیین میزان آثار آن به مدیریت کمک کند.
2- تشخيص فعاليتهايي که ارزشافزوده ايجاد نميکنند يا کارآيي ندارند: حسابداري مديريت با تشخيص فعاليتها يا وظايف ناهماهنگ يا تکراري، به طراحي مجدد فرآيندهاي کاري کمک ميکند.
3-درک ارتباط بين اجزاي مختلف يک زنجيره ارزش: اطلاعات حسابداري مديريت ميتواند تاثير فعاليتهاي واسطه يا تامينکننده را بر قیمت تمام شده نهایی محصول، نشان دهد.
4- تشخيص گلوگاههاي فرآيند در داخل يا خارج شرکت: حسابداري مديريت ميتواند نشان دهد چه اجزايي از فرآيند کاري (ماشين يا انسان) محدودکننده کارآيي سيستم است.
5- شفاف کردن مسائل و تغيير درک افراد.
6- ايجاد انگيزه در مديران و کارکنان از طریقاندازهگیری رفتارهای مطلوب.
7- تغيير گرايشها و رویکردها: معيارها باعث تغيير سطوح گرايشها و تلاشها ميشوند. مثلا، استاندارد زماني براي اجراي يک فعاليت هدفي را مشخص ميکند که انتظار ميرود کارکنان با تلاش معقول به آن دست پيدا کنند. در صورت موفقيت، آنها سطح تلاش خود را بازنگري ميکنند و در نتيجه، دفعات بعد عملکرد بهتري خواهند داشت.
8- تغيير دیدگاهها: افراد تمايل دارند که موفقيت را به فعاليت خود نسبت دهند؛ اما شکستها را به عوامل محيطي مربوط کنند. تحقيقات نشان داده که اين نسبت دادن، ميتواند با ملاکهاي حسابداري مديريت تغيير کند و در نهايت رفتارها را نيز تغيير دهد.
با در نظر داشتن موارد فوق، هدفهای اصلی حسابداری مدیریت را میتوان به شرح زیر برشمرد:
1- تامین اطلاعات مورد نیاز مدیران برای تصمیمگیری و برنامهریزی
2- کمک به مدیران در رهبری و کنترل فعالیتهای عملیاتی
3- انگیزش مدیران و کارکنان برای فعالیت در راستای هدفهای سازمان
4- سنجش و ارزیابی عملکرد واحدهای تابعه، مدیران و سایر کارکنان سازمان.
به طور کلی، با توجه به اینکه حسابداری مدیریت بر کوششهای مدیران تمرکز دارد، اهداف آن باید با توجه به محیط عملکرد مدیریت و وظایفی که مدیران در سازمانها انجام میدهند(شامل وظایف اقتصادی و وظایف اداری)، برنامهریزی شود. تفاوتهای موجود بین حسابداری مالی و حسابداری مدیریت را میتوان به شکل خلاصه به ترتیبی که در جدول بالا منعکس شده ارائه کرد:
اگر سازمانها، واحدهایی ایستا محسوب شوند، ممکن است بتوان روشهای حسابداری مدیریت را منطبق با نیازهای آنان تدوین کرد؛ اما سازمانها همزمان با ورود و خروج مدیران وکارکنان تغییر میکنند. علاوه بر این، اولویتها و سیستمهای ارزشی محیط نیز در حال تغییر است و ناگزیر سازمانها باید خود را با محیط در حال تغییر مطابقت دهند. دونیروی اصلی موثر بر سازمانهای امروزین، عبارتند از: تغییرات تکنولوژی و رقابتهای جهانی. سازمانهایی که نتوانند خود را با این دو نیرو تطبیق دهند، در بلندمدت قادر به ادامه حیات نخواهند بود.
سازمانهایی که در چنین محیطهای پویا فعالیت میکنند برای تهیه اطلاعات مورد نیاز، ناگزیر به سیستم حسابداری مدیریت خود اتکا میکنند.
چنانچه تکامل تدریجی سیستم حسابداری مدیریت از سیر تکاملی سازمان عقب بیفتد، این سیستم در واقع ترمزی برای مواجهه با محیط در حال تغییر محسوب خواهد شد.
بنابراین، سازمانها باید با تغییرات محیط سازگار شوند و حسابداری مدیریت نیز باید خود را با تغییرات سازمان هماهنگ کنند. به این ترتیب، حسابداری مدیریت در حقیقت بررسی یک فرآیند است و محدود به مجموعهای از روشها است. با این وجود درک مفاهیم حسابداری مدیریت نیز مستلزم شناخت سازمان و نیروهای موثر بر آن است.
هزینهها و فواید حسابداری مدیریت اطلاعات را نیز مانند کالا میتوان خریداری کرد و به کار بست.
این اطلاعات میتواند کیفیت بالا یا پایین داشته باشد، به موقع یا با تاخیر ارائه شود، مربوط یا نامربوط باشد. مانند سایر کالاها و خدمات، تهیه اطلاعات نیز همراه با هزینهها و فوایدی است.
هزینه تهیه این اطلاعات در سازمانها معمولا شامل حقوق و مزایای کارکنان اداره حسابداری مدیریت، هزینه خرید و عملیات کامپیوترها و هزینه زمان صرف شده توسط استفادهکنندگان از اطلاعات برای مطالعه، درک و به کارگیری اطلاعات است؛ فواید این اطلاعات نیز شامل بهبود تصمیمگیریها، برنامهریزی اثربخشتر، کارآیی بیشتر عملیات و رهبری (کنترل) بهتر عملیات و در نهایت ایجاد صرفه و صلاح اقتصادی برای سازمان است.
ضرورت استفاده از خدمات حسابداری مدیریت
اکتشافات علمی جدید موجب به وجود آمدن صنایعی شده که حتی در گذشته نزدیک نیز مد نظر نبوده است. حسابداری مدیریت نیز باید در جستوجوی روشها و ابزارهایی باشد که بتواند اطلاعات مورد نیاز این صنایع را فراهم و ارائه کند.
برخی از ضرورتهای استفاده از خدمات حسابداری مدیریت به شرح زیر است:
1- مدیریت به موقع موجودیها
2- افزایش کیفیت محصولات
3- بهرهوری بیشتر
4- تسهيل تصميم گيريها
5- بهبود مستمر عملیات، و . . .
سخن آخر
با توسعه فنآوریهای نوین در صنايع و ايجاد تغيير و تحول در سيستمهاي توليد، سازمانها چنان با پيچيدگي و تغييرات شديد روبهرو شدهاند که مديريت، بهتنهايي نميتواند نسبت به محيط خود در سازمان شناخت کافي داشته باشد. بههمين دليل، ضرورت دارد سيستمي بهوجود آيد که مديريت را در امر شناسايي مساله، تعيين اهداف، تعريف راهحلهاي ممکن و ارزيابي و انتخاب راهحل بهينه و اجرای آن کمک کند که همین توجیهی برای ارائه خدمات حسابداری مدیریت است. حسابداران مدیریت در برابر شرکت و مردم مسوول هستند و باید سطح بالایی از عملکرد و اصول اخلاقی را رعایت کنند، این اصول اخلاقی شامل شایستگی(تخصص)، رازداری، صداقت و قابل اعتماد بودن است.
سیدحسین میرحسینی