به گزارش بانکی دات آی آر، ساس مدیریت در دانش مدیریت مبتنی بر توجه و عنایت به ارزشهای اخلاقی است .اخلاق حرفهای یکی از زمینههای دانش مدیریت بهشمار میرود اما همه نظریههای مدیریت نسبت به اخلاق سازمانی موضعگیری یکسانی نداشته اند.
در خصوص دلایل عدم موفقیت بر قراری اصول احلاق حرفه ای در سازمان ها بحث های متعددی مطرح شده برخی از دلایل عمده رشد اخلاق حرفه ای در سازمان ها عبارت است از:
فقدان نگرش راهبردي به اخلاق حرفهاي
اخلاق حرفهاي در نگرش راهبردي، مسئوليتپذيري سازمان در قبال حقوق همه عناصر محيطي اعم از داخلي و خارجي است که نقشي راهبردي در موفقيت معطوف به آينده سازمان دارد. نگرش غير راهبردي، تصوري ناقص، نارسا و حداقل گرايانه از اخلاق حرفهاي است که جامعيت را از آن ميستاند و آن را به سطح مسئوليت اخلاقي فرد در شغل پايين ميآورد. در اين صورت رويکرد مديريت منابع انساني به اخلاق حرفهاي، جايگزين رويکرد راهبردي ميشود.
تحويلي نگري
تحويلينگري نگرش يک بعدي و تحويل و تقليل يک پديده چند وجهي و چند ضلعي به يک وجه يا ضلع آن و تحويل يک شکل به جزئي از آن و تحويل يک پديدار به مقطعي از تاريخ آن است. مولانا در داستان معروف فيل و مردمان در تاريکي، بخوبي جز، نگري و عاجز ماندن از شناخت کلي و درست فيل را به تصوير کشيده است.
فرافکني
فرافکني، ناديده نقش خود و تاکيد شديد بر نقش عوامل محيطي است. دانشآموزي که وقتي نمره خوب ميگيرد ميگويد خودم نمره خوب گرفتم و وقتي نمره نامطلوب ميگيرد ميگويد معلم به من نمره بد داد دچار فرافکني شده است. اين حالت، پارادکس “من به شرط او” را پديد ميآورد، در اين حالت شخص يا سازمان، اخلاقي بودن خود را منوط و مشروط بر اخلاقي بودن ديگران يا ديگر سازمانها ميکند. ميتوان حدس زد که با چنين نگرشي، هيچ اقدام مطلوب و موثري صورت نخواهد گرفت. نبايد مسئوليتهاي اخلاقي را متوقف بر اخلاقيبودن ديگران کرد. مشتريان حتي اگر خود اخلاقي نباشند انتظار دارند که سازمان با آنها برخورد اخلاقي داشته باشد. بنابراين هر فرد و هر سازماني بايد تغيير و تحول و اخلاقي بودن را خود آغاز کند.
مشتري مداري ابزار انگار و نه اصيل
مشتري مداري ابزار انگار يعني نگاه کردن به مشتري به عنوان ابزار سود. چنين نگاهي نوعي تحويلي نگري است که مشتري را تا سطح يک ابزار پايين ميآورد. با اين نگرش، اگر سودي در کار نباشد يا احتمال زياني متصور باشد، بنگاه نيز خود را ملزم به پايبندي به حقوق مشتري نميداند، در حالي که در مشتري مداري اصيل، مشتري از حقوق اصيل برخوردار است که رعايت آنها در گرو سود و زيان شرکت نيست. در اين حالت مشتري مداري انگيزه دروني دارد و منوط به هيچ چشمداشتني نيست؛ مانند احترام والدين به فرزند يک طرفه است.
فقدان انگيزش
انگيزش و اخلاق همبستگي دارند. فقدان انگيزش مانع از ترويج اخلاق در سازمان ميشود، نتايج غيراخلاقي دارد و انگيزه اخلاقي بودن را از بين ميبرد، زيرا توجيه بسياري از مديران و افراد جامعه براي اعمال غيراخلاقيشان اين است که جامعه و انسانها اخلاقي نيستند. رابينز، انگيزه را نتيجه عمل متقابل بين شخص و وضعيت ميداند. بدين جهت است که انگيزه در افراد متفاوت است. انگيزه، آمادگي اعمال نهايت تلاش براي دستيابي به اهداف سازماني مشروط به توان ارضاي برخي نيازهاي شخصي است.
نارضايتي شغلي
رضايت شغلي، احساسها و نگرشهايي است که هر کس به شغل خود دارد. تعهد سازماني اما، نگرش و احساسهاي کارکنان درباره کل سازمان است. تلقي جديد از امنيت شغلي، ريشه آن را از درون ميداند نه از مقررات و خطمشيها و رويههاي قانوني. اگر روزآمد باشيم، اگر ياد بگيريم و خوب عمل کنيم، اگر در تخصص و کار خود اعتبار و ارزش بيابيم و اگر به امور شرکت آگاه باشيم و اگر براي ارائه کاري با ارزش، کوششي مستمر داشته باشيم، براي خود امنيت شغلي ايجاد کردهايم.
فقدان مهارت تصميمگيري
مديريت هنر تصميمگيري است. ضعف در تصميمگيري باعث بروز رفتار غيراخلاقي در سازمان ميشود. تصميمگيري فرآيندي است محصول الگوهاي مواجهه با مشکل، تبديل مشکل به مسئله و حل اثربخش مسئله. تصميمگيري اخلاقي به شش اصل وفادار است: اعتماد، کرامت انساني، مسئوليتپذيري، انصاف، پايبندي به منش شهروندي و مراقبت و توجه نسبت به ديگران. تصميم اخلاقي تصميمي عقلايي است چون تصميم اخلاقي “مطلقا صحيح” نيست، زيرا در عمل ممکن نيست. عقلايي بودن يعني نسبي بودن و هيجاني بودن.
فرهنگ سازماني ضعيف، الگوي مديريت غيرمشارکتي، فقدان نگرش سيستمي و هوش هيجاني و مهارتهاي تشخيص و حل مسئله و فقر اطلاعاتي و تحليل و شتابزدگي، همگي از موانع تصميمگيريهاي اخلاقي در سازمان است.
اخبار منتخب بانکی دات آی آر: