سالها قبل جهت عقد قرارداد تجاري به چين رفتم. ميزبان كاري مرا به يكي از رستوران هاي خوب در شهر پكن برد و غذاي چيني براي من آوردند كه با برنج درست شده بود و در حقيقت نوعي پلو به حساب مي آمد. من همه ي آن را خوردم ولي مقداري از آن روي ميز ريخت.
وقتي كه خدمتكار آمد ميز را مرتب كند، ديد مقدار كمي برنج را من سهوا روي ميز ريخته ام. خيلي مودبانه گفت: «من اين برنج ها را با اجازه ي شما جمع مي كنم.»
وقتي از او راجع به علت اينكار سئوال كردم، گفت: «كشور من بيش از يك ميليارد جمعيت دارد و اگر در هر روز هر كدام از ما فقط 10 عدد دانه ي برنج را اسراف كنيم حجم زيادي دور ريز مي شود. ما در اين كشور اجازه ي اسراف نداريم و از اين گناه كسي نمي گذرد.»