غاز يك معاون داشت، اسمش سار بود. غاز رفت توي فكر كه چطور ميتواند از دست او خلاص شود. فكر كردن سبب مرگ او شد چرا كه عادت به فكر كردن نداشت بلكه اين سار بود كه عادت داشت برايش فكر كند.
غاز يك معاون داشت، اسمش سار بود. غاز رفت توي فكر كه چطور ميتواند از دست او خلاص شود. فكر كردن سبب مرگ او شد چرا كه عادت به فكر كردن نداشت بلكه اين سار بود كه عادت داشت برايش فكر كند.
حسابرس بیکار، خواب تایمشیت میبینه!
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به مالک سایت می باشد. لازم به ذکر است که کپی با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و توسعه توسط زهرا کیانی 09333525531