روز خوبی برای سهامداران پتروشیمی نیست، خبرهای تأیید نشده ای از افزایش قیمت خوراک پتروشیمی ها به گوش سهامداران رسیده و وحشت کردند که اگر واقعاً خوراک پتروشیمی ها ۵۰۰ درصد افزایش پیدا کند چه بر سر سرمایه شان می آید! صفهای فروش لحظه به لحظه سنگین تر می شود. دلهره را می توان در چهره برخی از سهامداران که چشمشان به مانیتور نرخ ها خیره شده، دید.
در هیاهوی تالار حافظ، مردی روی صندلی بدون لب تاپ و تبلت و بدون توجه به مانیتور قیمتها کنار دوستانش نشسته. در نگاه اول به نظر می رسد چقدر اوضاع سبدش خوب است که اینقدر راحت و آسوده روی صندلی لم داده اما قضاوتم اشتباه است وقتی می پرسم به نظر شما سهامدار باهوش چه کیست؟ یک پاسخ کوتاه می دهد: «کسی که پولش را از این بازار در بیاورد و هیچ وقت پشت سرش را هم نگاه نکند.»
تعجبم از شنیدن این پاسخ طول نمی کشد. تک سهم است. روی یک سهم پتروشیمی. تمام دارائی اش را روی یک سهم سرمایه گذاری کرده است. تازه وارد نیست. از قدیمی های بازار است. یعنی خوب و بد بازار را خوب چشیده. صف های خرید و فروش زیادی دیده اما با همه این تجربه ها، دل را به دریا زده و با دار و ندارش یک تخم مرغ در سبدش گذاشته است. شاید برای همین به نظرش هوش هیچ جایی در سوددهی او ندارد و همه چیز را به شانس گره می زند.
کمی آن طرف تر چند جوان کنار هم نشستند همه لب تاپ به دست. قیمت ها را لحظه به لحظه کنترل می کنند. می خواهم نظر آنها را درباره سهامدار باهوش بپرسم، رضایت به گفتگو نمی دهند بالاخره بعد از کمی سماجت رضا راضی به گفتگو می شود. ۳۴ ساله و ۱۲ سال است خرید و فروش سهم می کند، سهامداری شغل اصلی اش است یعنی از ۲۲ سالگی پا در بورس تهران گذاشته و چرخ زندگی اش را با خرید و فروش سهام شرکت های بورسی و فرابورسی می گرداند. سهامدار باهوش؟ این دو کلمه را زیر لب چند بار تکرار می کند و بعد به صورتم نگاه می کند و می گوید: «سهامدار باهوش کیست که به این بازار با مهارت و دانش وارد شود، اگر هر کسی می تواند چاقو دستش بگیرد و برود داخل اتاق عمل یا هر کسی می تواند جاده و سد بسازد پس هر کسی هم می تواند خرید و فروش سهم کند.»
رضا خودش به طور تجربی وارد بازار شده، یعنی ۱۲ سال پیش با سرمایه اندکی به تالار آمده، آزمون و خطا کرده، در این مسیر سودهای شیرین و ضررهای تلخ دیده اما با این وجود هنوز دوست دارد دانش و مهارت لازم برای خرید و فروش را به طور علمی به دست بیاورد. شاید بابت همین اشتیاق فردی است که توصیه اش به سهامداران جدیدالورود یاد گرفتن، یاد گرفتن و باز هم یاد گرفتن اصولی و با قاعده سهامداری است.
رضا می گوید: «شاید یک نفر مدتی بتواند با پرس و جو از قدیمی های بازار یا دوست و آشناهایی که در بازار پیدا می کند خرید و فروش های پر سودی هم داشته باشد اما این شیوه کسب سود ادامه دار نیست چون بازار ترکیبی از سود و زیان است و سهامدارا باید با اطلاع از اصول و قواعد کلی بازار به این درک برسد وگرنه سودهایش را در قالب خوش شانسی و ضررهایش را از سر بدشانسی تعبیر می کند.»
داشتن اطلاعات پنهانی یا همان رانت موضوعیست که در همه بازارهای اقتصادی آنهم در همه دنیا از آن صحبت می شود. ممکن است کسانی باشند که زودتر از علنی شدن رسمی اخبار شرکت ها به اطلاعاتی در خصوص افزایش سرمایه، طرح ها و پروژه های توسعه ای شرکتها دست پیدا کنند و برخی را نیز از این اخبار منتشر نشده مطلع کنند پس صحبت از کتمان رانت نیست بلکه یک نکته مطرح است، آیا همه کسانی که در بازار سود می کنند رانت اطلاعاتی دارند؟ یعنی رانت از یک برخورداری و امتیاز ویژه تبدیل به یک امر همه گیر شده که هر کسی در بازار سود می کند، سودش از این طریق شناسایی شده و هر کسی ضرر می کند به دلیل نداشتن رانت است؟
مجید به این پرسش اینطور پاسخ می دهد: «ممکن است رانت باشد، اما جوزدگی و خرید و فروش های هیجانی و بدون استراتژی بیشتر از معاملات رانتی است. وقتی افردای بدون هیچ مطالعه و بررسی سهم هایی را در سقف کانال قیمتی می خرند با خودشان فکر نکردند مگر این شرکت در حال چاپ اسکناس است که بتواند یک ماه بدون هیچ نوسانی روزانه مثبت ۴ و ۵ بخورد؟ بر چه اساسی سهم را در حداکثر قیمت از دست من و امثال من می خرند؟! بالاخره هر شرکتی هر سهمی نوسان دارد و باید سهامدار با مطالعه و بررسی اقدام به خرید و فروش کند. وقتی سهمی یک رشد کوتاه مدت دارد و به مقاومت رسیده باید به احتمال رد نکردن مقاومت و حتی اصلاح فرسایشی قیمت سهم توجه کرد و با پذیرفتن ریسک هایی از این دست، تن به خرید داد البته این موضوع فقط منحصر به خریداران نمی شود، چون حتی سهامدارانی که با وجود سود خوب، در خیال ادامه روند صعودی و کسب سود بیشتر دست به شناسایی سود نمی زنند نیز از این امر مستثنی نیستند و همه اینها از نظر من به بودن یا نبودن هوشمندی سهامدار برمی گردد نه بودن یا نبودن رانت برای کسب بازدهی مناسب.»
از زمان ورود مجید به بورس مدت طولانی نمی گذرد اما او در این مدت رفتارهای هیجانی و البته واکنش دیر هنگام به اخبار را بیشترین عامل ضررهایش می داند و می گوید: «در بازار رفتار هیجانی و واکنش دیر هنگام به اخبار و حتی برخی شایعات مثل لبه یک تیغ عمل می کند. از یک طرف باید مراقب باشی که جلوی خرید و فروش های هیجانی مبتنی بر شایعات را بگیری از یک طرف باید حواست باشد که واکنشی سریع به ریسکهای سیستماتیک داشته باشی. به عنوان مثال یک روز وقتی خبر احتمال حمله آمریکا به سوریه می آید یا باید سریع از بازار خارج شوی یا اینکه اگر نتوانستی از فرصت استفاده کنی نباید از فردا به مدت ۱۰ روز در صف فروش بایستی که بعد اینکه موضوع حمله منتفی شد سهمت را با ضرر رد کرده باشی که از فردایش هم نتوانی سهمت را به قیمت از دست رفته جایگزین کنی.» مجید معتقد است: «دقت به اخبار و شایعات شاید یکی از پارامترهای مهم هوشمندی سهامدار باشد. سهامدار باید شش دانگ حواسش باشد تا از اخبار و شایعات مطلع شود و برای تأیید یا تکذیب آن وقت بگذارد اما اگر به هر دلیلی نتوانست به موقع واکنش نشان بدهد باید از هرگونه رفتار هیجانی هم اجتناب کند.»
مریم تبلت به دست گوشه ای ایستاده. از فروردین ماه با ۵ میلیون تومان وارد بورس شده و امروز آن ۵ میلیون تومان حدود ۴۰ درصد رشد کرده و همین موضوع اعتماد خانواده اش را به او به قدری کرده که یواش یواش سپرده های بانکی اهل خانه به او سپرده شده است. او می گوید: «برخی در بازار با یک مویز گرمی شان می شود با یک قوره سردی. بازار پر است از روزهای مثبت و منفی، اما اگر کسی به خیال خودش می آید تا هر روز پول روی پول بگذارد بهتر است دنبال یک کار و کاسبی دیگر برود چون بورس هم مثل هر شغل آزاد دیگر رونق و رکود را در کنار هم دارد بعلاوه که ضرر هم کم ندارد پس سود در بورس مال کسی است که سود و ضرر را در کنار هم می بیند و یک برآیند کلی از سرمایه گذاری در یک بازه زمانی تعریف شده دارد.»
وقتی از بهمن می پرسم سهامدار باهوش ازنظر شما چه کسی است؟ با خنده می گوید قطعاً من نیستم اما از نظر من کسی است که تا پیش از کسب دانش و تجربه لازم به قدری که بتواند به تنهایی و بر اساس تحلیل خود تصمیم درست بگیرد، با مشاوره گرفتن از کارشناسان مجرب و خبرگان بازار، یک راهبرد برای معاملات خود تنظیم کند. راهبردی که بر اساس روحیات، ریسک پذیری و ریسک گریزی، دید سرمایه گذاری (کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت)، بازده انتظاری شکل می گیرد.
سهامدار باهوش برای هر خرید یا فروشی دلیل خود را دارد. هیچ سهمی نمی خرد مگر پیش از آن قیمت فروش و هدف مورد نظرش را به طور نسبی تعیین کرده باشد و البته مهم این است که به راهبرد خودش پایبند باشد، اگر چه به ظاهر کمتر سود کند. چنین سهامداری هیجانی و بر اساس شایعات خرید و فروش نمی کند بلکه همواره به راهبرد خود وفادار است.
جملات بهمن در حال تمام شدن است که یک نفر در سالن به سمت ما می آید و بلند بلند می گوید یک خبر خوب یک خبر خوب… دوستانش سعی می کنند با ایما و اشاره توجه او را به حضور من جلب کنند تا حرف مگویی را به زبان نیاورد اما او اصرار دارد که خبرش خیلی تازه و مهم است و باید همین الان به گوش همگان برساند. در برابر اصرارش دیگر مقاومتی نمی شود و همه چشم به دهانش می دوزند که خبرش را بشنوند، «خوراک پتروشیمی ها حداکثر ۹۰ درصد افزایش پیدا می کند، خبر ۵۰۰ درصد تکذیب شد.»
خنده بر صورت چروکیده برخی از آدمهای دور و برم نقش می بندد. چند لحظه بعد نگاهی به قیمتها می اندازم. صفهای فروش جمع می شود. قیمتها از منفی ۴ و ۵ آرام آرام به صفر تابلو نزدیک می شوند. پایان معاملات نزدیک است و عده ای فرصت را برای خرید غنیمت می شمرند برای همین در دقایق پایانی بازار برخی سهم ها از منفی ۴ به مثبت ۲ و ۳ تغییر مسیر می دهند…
بازار بسته می شود، به سراغ محمود رضا خواجه نصیری مدیر نظارت بر بورس ها و بازارهای سازمان بورس رفتم که بدانم نظر او درباره سهامدار باهوش چیست، می گوید: سهامدار باهوش سهامداری است که به موقع در بازار عکس العمل داشته باشد، به اطلاعات معتبر اهمیت بدهد، وقت خوبی برای شناسایی تحلیل اطلاعات بگذارد، دنبال جریانات و شایعات نرود، تحلیل درستی از وضعیت عمومی بازار داشته باشد، سرمایه گذاری اش را متنوع کند، همواره خودش را در شرایطی قرار بدهد که بتواند تصمیمات سریع و درستی بگیرد.
او رسیدن به چنین مرحله ای را مستلزم بالا بردن دانش و همچنین افزایش قدرتهای شخصی سرمایه گذار می داند و می گوید: افزایش قدرتهای شخصی سرمایه گذاری منبعث از تئوری های پایه سرمایه گذاری است که تمرکز بر آن باعث می شود که یک سرمایه گذار هوشمندانه اقدام به خرید و فروش کند.
وقتی از خواجه نصیری می پرسم نمی شود اثر شایعه را در بازار نادیده گرفت چون خیلی اوقات همین شایعات مبنای سود و زیان عده ای می شود و لزوماً توجه به شایعه همیشه اثر منفی ندارد ، می گوید: شایعه معمولاً به اخبار نادرست یا تأیید نشده گفته می شود پس سهامدار باهوش باید شایعات را بشنود اما تصمیمش را بر اساس تحلیل و استدلال های درست بگیرد به عبارتی آن دسته از شایعاتی که مبنای درست و قابل اتکا دارد باید مورد توجه سهامدار قرار بگیرد اما اگر مبنای نادرستی داشته باشد باید از کنار آن به آرامی بگذرد.
او به سهامداران توصیه می کند، تمام اطلاعات اعم از مرتبط و حتی کمتر مرتبط با بازار را بشنوند اما نهایتاً در جایگاهی قرار بگیرند که بتوانند شخصاً با استراتژیهای فردی تصمیم به معامله بگیرند که معمولاً رسیدن به این نقطه برای سرمایه گذاران سخت است اما قطع به یقین، سرمایه گذاران با پشتکار و صرف وقت و انرژی برای آموختن آموزه های مرتبط با بازار سرمایه می توانند به چنین سطحی در انجام معامله برسند همانطور که از قدیم تا به امروز سهامدارانی در بازار بودند که با قدرت تحلیلشان جریان بازار را تغییر دادند به جای اینکه روند عمومی بازار آنها را تحت تأثیر قرار بدهد.
باهوش ها برنده هستند، هرکجا که باشند. از درس و مدرسه و دانشگاه گرفته تا محل کار، خانواده و همینطور در پول در آوردن اما کم هم نیستند افرادی که اعتقاد چندانی به باهوش بودن در موفقیت ندارند. بیراه هم نمی گویند، هوش شرط لازم برای موفقیت است اما قطعاً شرط کافی نیست شاید هوش در کنار کسب دانش و مهارتهای لازم، دوری گزیدن از رفتارهای هیجانی در عین ضرورت تصمیم گیری به موقع، پشتکار و جا خالی ندادن بابت روزهای منفی بازار شرط های لازم و کافی برای به دست آوردن سودهای دلچسب و گوارا را به دست سرمایه گذار بدهد.
* سمیرا سامانی روزنامه نگار
منبع : سنا