مانع چارچوب استراتژی
که در آن سازمان هیچ طرح مشترکی برای استراتژی ندارد؛ زيرا رویکردهای استراتژیک گسترده و زیاد هستند و از مدیری به مدیر دیگر متفاوت خواهد بود. مدیریت نمیتواند توافقی بر سر تفاوت بین چشمانداز و مأموریت داشته باشد، چه رسد به نقشهای مشتریان، محصولات، کارکنان و ذینفعان.
راهحل: گردآمدن پيرامون يك چارچوب جامع و پذيرفته شده كه استراتژي سازمان را توصيف ميكند (نقشه استراتژي).
2مانع فرایند مدیریت
شركتها يا سازمانهایی که فاقد یک فرایند رسمی مدیریت استراتژی هستند نیز تمایلی به یکپارچگی بودجهها، اولویتهای منابع انسانی یا برنامههای فناوری اطلاعات با استراتژیهای خود ندارند. مدیریت استراتژی ظاهراً نقش بیشتری نسبت به مجموعه فرایندهای عملیاتی بین واحدهای مختلف ایفا میکند.
راهحل: ايجاد اين چارچوب پيرامون يك فرايند جامع و كاربردي كه پايداري نتايج را به دنبال خواهد داشت (فرايند مديريت استراتژي).
3 مانع فناوری
اکثر چارچوبهای فناوری در سازمانها در طول زمان به هم پیوند میخورند و وصلهپینهای از برنامههای نرمافزاری را ایجاد میکنند که برای یکپارچگی دچار مشکل میشوند. چالشهای یکپارچگی زمانی وخیمتر میگردد که ارائهدهندگان فناوری گرایش به این دارند تا به جای سازگاری فناوریها با استراتژي (که عموماً در بازار پذیرفته میشوند)، الگوهای مدیریتی خودشان را توسعه میدهند.
راهحل: ايجاد يك چارچوب فنآوري كه فرايند مديريت استراتژي را پشتيباني كند.
4 مانع کارکنان
اکثر متخصصین مدیریت کارشناسانی هستند که در حوزههای وظیفهای از قبیل مالی، منابع انسانی، فناوری اطلاعات، و بازاریابی تحصیل کرده و آموزش دیدهاند. عموماً، آنها از موضوعاتی فراتر از حوزه کاری خود درک محدودی دارند. معمولاً آنها بيشتر به شيوههاي برنامهريزي آشنايي دارند تا ابزارهاي اجراي استراتژي را بدانند. بدین ترتیب، مدیران استراتژی موفق نیازمند یک دیدگاه چندوجهی همانند دیدگاه نظاممند هستند.
راهحل: ايجاد مجموعهاي از متخصصين آموزش ديده در #اجراي_استراتژي كه دانش و هدايت اجراي منظومه جامع مديريت را به دست خواهند گرفت (دورههاي آموزشي چرخهي رهآورد تلاش)
مسعود چيتگرها