به این معنی که فروش کالا و خدمات که درآمدها را تشکیل میدهند به بیرون از واحد ارائه شده و مطابق رابطه عرضه و تقاضای موجود در بازار ارزیابی و در نهايت ما به ازای آن به واحد عرضهکننده تعلق میگیرد. در مقابل هزینهها که میتوانند شامل مواد و کالا، کار و سربارها باشند، در نهايت مصرف کالا و خدمات خریداری شده از بازار است که بهای آنها تابع رابطه عرضه و تقاضای بیرونی است. بنابراین در یک تعامل اقتصادی منجربه سود و زیان، قیاس بین ارزش عوامل ورودی و خروجی یک واحد صورت میگیرد و اگر نتیجه این قیاس مثبت باشد یعنی خروجیها باارزشتر از ورودیها باشند سود ایجاد و در غیر این صورت زیان حاصل ميشود. به عبارت دیگر در صورت ایجاد سود، یک واحد اقتصادی ارزشهایی که به محیط خود (جامعه) ارائه میدهد بیشتر از ارزشهايی است که از محیط خود (جامعه) گرفته است. در واقع سودی که برای واحد ایجاد میشود موجب ارزش افزوده در جامعه شده و در نتیجه در بازار عرضه و تقاضا، این واحد معادل سود خود ودرقیاس با تقاضای بازار برای عوامل ورودی خود نیازهای بیشتری را رفع كرده وموجب افزایش رفاه جامعه ميشود.
درشرایط منجر به زیان، دقیقا عکس حالت بالا اتفاق میافتد. یعنی ارزش خروجیهای واحد اقتصادی به جامعه کمتر از ورودیهای آن از جامعه بوده ودرقیاس با ورودیها، نیاز کمتری از جامعه را رفع كرده و درواقع موجب از بین رفتن امکانات جامعه و کاهش رفاه در آن ميشود.
از طرف دیگرجایگاه سود و زیان درصورت وضعیت مالی (ترازنامه) نیز موید همین نظر است به این ترتیب که درصورت ایجاد سود، ارزش ویژه یا دارايیهای خالص (دارایی – بدهیها) افزایش یافته و با افزایش امکانات واحد اقتصادی، امکانات جامعه دربرگیرنده آن نیز افزایش مییابد در حالی که زیان عکس این حالت را خواهد داشت.
در ارائه نظر يادشده فرضهای زیربه عنوان شرایط ضروری در نظر گرفته شده است:
الف- در مورد احتساب و اعتماد جامعه به سود و زیان هر واحد، استانداردهای حسابداری و حسابرسی پذیرفته شده ناظرو حسابداران و حسابرسان مسوولیت دارند.
ب- در مورد مشروعیت و سلامت عملیات منجر به سود و زیان، هر واحد اقتصادی در چارچوب قوانین و مقررات موجود فعالیت كرده و هر جامعه کنترلهای لازم را اعمال ميكند.
سیروس رحمانیحسابدار رسمی