براورد حسابداري نادرست ناشي از ناديده گرفتن يا تفسير نادرست حقايق.
اشتباه در بكارگيري استانداردهاي حسابداري مرتبط با اندازهگيري، شناسايي، طبقهبندي، ارائه يا افشا.
-2تقلب “ عبارتست از هرگونه اقدام عمدي يا فريبكارانه يك يا چند نفر از مديران، كاركنان يا اشخاص ثالث، براي برخورداري از يك مزيتي ناروا يا غيرقانوني. هرچند تقلب يك مفهوم قانوني گسترده دارد، اما آنچه به حسابرس مربوط ميشود، اقدامات متقلبانهاي است كه به تحريف با اهميت در صورتهاي مالي ميانجامد. هدف برخي از تقلبات ممكن است تحريف صورتهاي مالي نباشد. حسابرسان درباره وقوع تقلب قضاوت حقوقي نميكنند. تقلبي كه با دخالت يك يا چند نفر از مديران واحد مورد رسيدگي روي ميدهد به عنوان ” تقلب مديران ” و تقلبي كه تنها توسط كاركنان واحد مورد رسيدگي صورت ميپذيرد به عنوان ” تقلب كاركنان “ ناميده ميشود. در هر دو حالت، ممكن است تباني با اشخاص ثالث خارج از واحد مورد رسيدگي نيز وجود داشته باشد.
-3 حسابرس در بررسي تقلب دو نوع تحريف عمدي را مدنظر دارد :
لف- تحريف ناشي از گزارشگري مالي متقلبانه.
ب – تحريف ناشي از سوء استفاده از داراييها.
4-گزارشگري مالي متقلبانه با تحريف يا حذف مبالغ يا موارد افشا از صورتهاي مالي به عمد و به منظور فريب استفادهكنندگان صورتهاي مالي، سر و كار دارد. گزارشگري مالي متقلبانه ميتواند شامل موارد زير باشد:
فريبكاري از قبيل سندسازي و دستكاري يا تغيير سوابق حسابداري يا مدارك پشتوانه تهيه صورتهاي مالي.
ارائه نادرست يا حذف عمدي رويدادها، معاملات يا ساير اطلاعات با اهميت در صورتهاي مالي.
بكارگيري نادرست استانداردهاي حسابداري مرتبط با اندازهگيري، شناسايي، طبقهبندي، ارائه يا افشا به عمد.
-5 سوء استفاده از داراييها شامل سرقت داراييهاي واحد مورد رسيدگي است. سوءاستفاده از داراييها ميتواند به راههاي گوناگون (شامل اختلاس دريافتها، سرقت داراييهاي ثابت مشهود يا نامشهود يا پرداخت وجه نقد از بابت كالا و خدماتي كه دريافت نشده است) انجام شود و اغلب بهمنظور پنهان كردن سرقت داراييها، با سوابق يا مدارك ساختگي يا گمراهكننده همراه است.
6- تقلب شامل وجود انگيزه براي ارتكاب تقلب و استفاده از فرصت جهت ارتكاب آن است. بعضي افراد ممكن است، مثلا بهدليل خرج بيش از درآمد، انگيزه سوء استفاده از داراييها را پيدا كنند. مديران ممكن است به دليل فشارهاي درون يا برون سازماني براي كسب سود مورد انتظار (و شايد غير واقعبينانه) به گزارشگري مالي متقلبانه روي آورند؛ بهويژه، هنگامي كه پيامدهاي عدم دستيابي به آن، براي مديران اهميت داشته باشد. فرصت گزارشگري مالي متقلبانه يا سوء استفاده از داراييها هنگامي ميتواند پديد آيد كه فرد ميداند به دلايلي چون مورد اعتماد بودن يا آگاهي از وجود ضعفهاي خاص در سيستم، كنترلهاي داخلي را ميتوان ناديده گرفت.
7- وجه تمايز بين تقلب و اشتباه، عمدي يا غيرعمدي بودن اقدامي است كه به تحريف در صورتهاي مالي بينجامد. تقلب، برخلاف اشتباه، عمدي است و معمولا با كتمان آگاهانه حقايق همراه است. اگرچه حسابرس ممكن است بتواند فرصتهاي بالقوه ارتكاب تقلب را شناسايي كند اما، تشخيص نيت مرتكب، اگر غير ممكن نباشد، براي وي بسيار دشوار است، بهويژه، در موضوعاتي كه به قضاوت مديريت برميگردد (مانند براوردهاي حسابداري و بكارگيري درست و مناسب استانداردهاي حسابداري).