اين بي دقتي و استاندارد پايين در آتشباري دريايي به عنوان بخشي از دشواريهاي اين گونه عمليات پذيرفته شده بود. تا اينكه دريادار «پرسي اسكات» از نيروي دريايي انگلستان يكبار متوجه شد كه يكي از توپچي هايش با دقتي بسيار بيشتر از معمول تيراندازي ميكند. دريادار در كار وي دقيق شد و دريافت كه آن توپچي ناخودآگاه بالا و پايين رفتن ناو را در نشانه گيري به حساب ميآورد. دريادار از اين انديشه الهام گرفت و براي توپهاي كشتي خود پايههايي با چرخ دندههاي بالا برنده ساخت كه كار تنظيم توپ را بسيار آسان ميكرد و بدان ميدان ديد گسترده اي ميداد. با اين نوآوري، نرخ اصابت گلوله در كشتي اسكات ، 3000 درصد افزايش يافت.
دريادار اسكات يك مخترع بود ولي ديد توليدي و صنعتي نداشت. وي تنها ناو خود را به ابزار تازه مجهز كرد و پيگير اين دگرگوني در نيروي دريايي انگلستان نشد. اسكات انديشه و ابتكار خود را با يك ناوبان جوان آمريكايي به نام «سيمز» در ميان گذاشته بود كه او هم با كشتي خود در درياي جنوب چين به پاسداري مشغول بود. اين افسر جوان علاقه مند شد تا كار همه توپچيها را بهبود ببخشد. او بيدرنگ دريافت كه اختراع تازه اسكات براي نيروي دريايي كشورش اهميت حياتي دارد. چه كسي ميتوانست پيشرفتي 3000درصدي در روش تيراندازي دريايي را نپذيرد؟
سيمز تصميم گرفت تا با گردآوري دادهها و اطلاعات فراوان، كارآيي نوآوري اسكات را به نيروي دريايي بشناساند. بنابراين مجموعه اي از اسناد را به ستاد نيروي دريايي در واشنگتن فرستاد و انتظار داشت كه با شتاب پاسخ مثبت دريافت كند.
اميد سيمز بي جا بود. وي زمان درازي در انتظار ماند اما پاسخ ارزنده اي دريافت نكرد. مگر يك افسر جز در فاصله 10000 كيلومتري پايتخت ميتوانست بهتر از خبرگان و كارشناسان ستاد مركزي از دانش تيراندازي سر دربياورد؟
سيمز دادهها و اطلاعات بيشتر و دقيقتر و به گروه بزرگتري از مسئولان نظامي فرستاد به اميد اينكه گوش شنوايي پيدا شود. ولي گزارش او همچنان ناديده رها شد. در برابر اين سكوت ها، سيمز باوجدان، به كوشش هايش افزود و گزارش خود را در ميان گروه بزرگتري از افسران توپخانه پخش كرد. رفته رفته كار به جايي كشيد كه ستاد نيروي دريايي خود را ناچار به پاسخگويي ديد. اما پاسخ به اين گونه بود – طرح سيمز عملي نيست – فن آوري نيروي دريايي هيچ كمبودي ندارد و اگر اشكالي باشد از افراد و برنامههاي آموزشي آنهاست.
اين پاسخ آتش پايمردي سيمز را شعله ورتر كرد و او را واداشت تا موضوع را با پشتيباني اسناد بيشتر و زبان گزندهتر پيگيري كند. بر اثر پافشاريهاي جانانه سيمز نيروي دريايي انديشه وي را به آزمايش گذاشت. تير اندازي از توپخانه ثابت بر روي زمين كه از جنبش و حركتهاي كشتي محروم است انجام گرديد. به آساني قابل پيش بيني بود كه نتيجه بر وفق مراد مخالفان سيمز و در راستاي غيرعملي نشان دادن طرح وي (طرح “هدف گيري پيوسته در تير اندازي”) است و اينچنين شد.
در اين زمان مأموريت سيمز پايان يافت و دستاورد او از اين همه كوشش و پيگيري در بخشهاي گوناگون نيروي دريايي، دردي جانكاه بود. ولي اين دلباخته و سردار سازندگي از پا ننشست و يك نسخه كامل از طرح خود و سوابق آن را براي «تئودور روزولت» رئيس جمهور ايالات متحده فرستاد. روزولت كه خود سابقه وزارت نيروي دريايي را هم داشت طرح سيمز را شدني ديد. وي با ناديده گرفتن همه پيچ و خمهاي هرم اداري، وي را به واشنگتن دعوت كرده و سرپرستي اجراي طرح در سراسر نيروي دريايي را به وي واگذار كرد. بالاخره بعد از سالها طرحي كه به وضوح، كارايي توپخانه كشتيها را بالا ميبرد اجرايي شد.