روزی بهلول بر هارونالرشید وارد شد. خلیفه گفت: مرا پندی بده! بهلول پرسید: اگر در بیابانی بیآب، تشنهگی بر تو غلبه نماید چندان که مشرف به موت گردی، در مقابل جرعهای آب که عطش تو را فرو نشاند چه میدهی؟ گفت : … صد دینار طلا. پرسید: اگر صاحب آب به پول رضایت ندهد؟ گفت: نصف پادشاهیام را. بهلول گفت:
حسابدار بیکار، خواب تنخواه میبینه!
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به مالک سایت می باشد. لازم به ذکر است که کپی با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و توسعه توسط زهرا کیانی 09333525531