عقاب به محض اينكه آمدن گردباد را حسكرد، بالهاي خود را ميگشايد و اجازه ميدهد باد، او را با خود بلند كند.
به محض اين كه طوفان قصد سرنگوني عقاب را كرد، اين پرندهي بلندپرواز، سر خود را بهسوي آسمان بلند ميكند و عمود بر طوفان ميايستد و مانند گلولهي توپي، به سمت بالا پرتاب ميشود. او آنقدر با كمك باد مخالف، اوج ميگيرد تا به ارتفاع موردنظر برسد و آنگاه با چرخش خود به سوي قلهي موردنظر، در بالاترين نقطهي كوهستان، مأوا ميگزيند.
خوب به شيوهي عقاب براي بالارفتن دقت كنيد. او منتظر حادثه ميماند، حادثهاي كه براي مرغهاي زميني، يك مصيبت و بلاست. او منتظر طوفان مينشيند تا از انرژي پنهان در گردباد، به نفع خود استفاده كند.
وقتي طوفان از راه ميرسد، عقاب بهجاي زانوي غم بغلگرفتن و در كنج سنگها پناهگرفتن، جشن ميگيرد و خود را به بالاترين نقطهي وزش باد ميرساند و از آنجا، سنگينترين ضربههاي گردباد را به نفع خود بهكار ميگيرد؛ عقاب از نيروي مهاجم، به نفع خويش استفاده ميكند.
او نه تنها از نيروي مخالف نميهراسد، بلكه منتظر آن نيز مينشيند چرا كه ميداند اين انرژي پنهان در نيروي مخالف است كه ميتواند او را به فضاي بالاتر پرتاب كند.