در علم حقوق اموال را به دو گروه مادی و معنوی تقسیم کردهاند. معمولا مردم خیلی خوب از حساب و کتاب اموال و داراییهای مادی خود آگاهند اما زمانی که صحبت از اموال معنوی و یا فکری میشود داستان کمی متفاوت خواهد بود. اموال فکری هم از لحاظ ماهیت و هم از لحاظ نقل و انتقال با داراییهای مادی دارای تفاوتهای بنیادین هستند. در گفتوگوی پیش روی با دکتر زهرا شاکری پژوهشگر تخصصی حقوق مالکیت فکری؛ پس از آگاهی خیلی کوتاه از ماهیت اموال فکری به نقل و انتقال این اموال توجه کرده و انتقال قهری آنها را بررسی خواهیم کرد.
با توجه به نقش مهمی که اموال فکری در اقتصاد امروز دنیا ایفا میکنند بفرمایید که این اموال چه بوده و مصادیق اصلی آنها چیست؟
امروزه اموال فکری از زمره دارایی های اشخاص حقیقی و حقوقی تلقی میشود. بر همین اساس مردم تمایل دارند حتی با پرداخت بهایی، آنها را بدست آورند. این اموال حاصل تراوشات فکری مبدعان خود است و خالقان آنها، با صرف زمان و انرژی و چه بسا هزینههای مادی گسترده توانستهاند این اموال را تولید یا خلق کنند.
با توجه به اینکه در بسیاری از موارد بین مردم اختلافاتی درباره اموال فکری ایجاد میشود، آیا قانونگذار مشخصات خاصی را برای تفکیک این اموال از اموال مادی برشمرده است؟
باید گفت این اموال متنوع هستند و اکنون در دو شاخه صنعتی مانند اختراعات، علائم تجاری و … و ادبی و هنری مانند کتاب، موسیقی، فیلم و … دسته بندی می شوند.
اگر چه از سال های دور در خصوص مالیت یا پذیرش مالکیت بر این اموال در شرع و عرف بحث های مختلفی مطرح بوده است اما اکنون قالب حقوق دانان و اقتصادانان در مالکیت این اموال تردیدی ندارند. همچنین لازم است بدانیم که در سطح بین المللی، معاهدات متنوعی مانند کنوانسیون پاریس برای حمایت از مالکیتهای صنعتی یا کنوانسیون برن برای حمایت از مالکیت های ادبی و هنری برای حمایت از حقوق مالکان فکری منعقد شده است و به موازات آنها، قوانین ملی نیز به حمایت از این حقوق میپردازند.
یکی از اصلیترین چالشهایی که درباره اموال فکری در جامعه رخ میدهد انتقال قهری آنهاست. در نظام حقوقی ایران چه قواعدی برای این نقل و انتقال در نظر گرفته شده است؟
به طور کلی، به موجب نظام حقوقی ملی، مالکان فکری مانند مخترعان، صاحبان علائم تجاری و … میتوانند اموال فکری خود را به دیگری منتقل کنند و آنچه دراین انتقال قابل تامل است، عنصر ارادی بودن خواهد بود. اما مواردی نیز وجود دارد که خارج از اراده و اختیار مالک، انتقال صورت میگیرد و این انتقال را انتقال قهری اموال فکری میگویند.
آیا انتقال قهری اموال پس از مرگ صاحب مال نیز ممکن است؟
انتقال قهری را میتوان به دو دسته تقسیم کرد؛ یکی انتقال قهری پس از مرگ که شامل ارث و وصیت می شود و دیگری که انتقال قهری در زمان حیات را شامل میشود، مانند انتقال اموال فکری به طلبکاران در نتیجه توقیف و صدور اجرائیه.
آیا همان اصول سنتی ارث و تقسیم ترکه درباره اموال فکری نوظهور اعمال میشوند؟
اموال فکری که جزئی از ترکه مورث است قهراً به ورثه منتقل می شود مانند بند دال ماده ۵ قانون ثبت اختراعات، طرح های صنعتی و علائم تجاری مصوب ۱۳۸۶ که بیان می کند حقوق ناشی از اختراع ثبت شده قابل انتقال است و در صورت فوت صاحب حق به ورثه او منتقل می شود. در این جا هم اگر بپذیریم که اموال فکری از حیث مال بودن، تفاوتی با سایر اموال ندارند باید بر آن بود که همان مقررات سنتی نیز درباره اموال فکری قابل اعمال هستند، اما از این نکته نباید فارغ بود که اموال فکری مظهر شخصیت مبدعان خود هستند و با فراست، احساس و هنر مولفان و مبتکران پا به عرصه وجود نهادهاند و از این رو است که علاوه بر حقوق مادی، حقوق معنوی نیز به موازات آن به مالکان تعلق میگیرد، بنابراین میتوان نتیجه گرفت که در کنار قوانین و مقررات عمومی ارث باید از مقررات مکمل یا احیاناً جایگزین بهره برد. به طور مثال در بعضی از کشورها همسر، فرزندان، والدین، برادران و خواهران به ترتیب از اموال فکری ارث میببرند یعنی با وجود ورثه مقدم، ورثه بعدی از اموال فکری ارث نخواهد برد و به عبارت دیگر ورثه طبقه سوم یعنی عمو، عمه، خاله، دایی و فرزندان آنها به کلی از ارث محروم هستند به نظر میرسد از آنجا که اثر، بخشی از هویت مولف خود است، این امر در تعیین ورثه نیز موثر خواهد بود و تنها وابستگان نزدیک از این شایستگی برخوردار هستند که به مالکیت آن اموال نائل آیند و به اجرای حقوق مادی و معنوی ناشی از آن بپردازند.
آیا مالکیت فکری میتواند قابل انتقال به وصی باشد؟
بله، حتی در بعضی قوانین ملی، اولویت و حق تقدم با وصی است، به عبارت دیگر در صورتی که متوفی، وصیی را طی یک وصیت تملیکی منصوب کرده باشد، او بر اموال فکری تملک خواهد یافت و شاید ورثه که حتی فرزندان مالک فکری هستند، از ترکه محروم گردند. مانند آنکه قانون فرانسه اشاره میکند که پس از فوت مولف، حق انتشار اثر توسط افرادی که بهموجب وصیتنامه تعیین شدهاند اعمال خواهد شد و در صورت فقدان وصی یا پس از فوت آنها، جز در صورت وجود اراده مخالف مولف، این حق به ترتیب توسط، فرزندان، همسر، وراث غیر فرزند، کسی که ترکه به او هبه شده یا در زمان حیات مولف، دارایی به او هبه شده است، اعمال میشود، در این موارد به نظر میرسد از آنجا که اموال فکری برخلاف سایر اموال، تبلور شخصیت پدیدآورنده است، اراده وی در نصب وصی معتمد که به پاسداشت محصول فکری میپردازد، از اهمیت قابل توجه برخوردار است.
همچنین مطابق با نظام حقوقی ایران امکان انتقال اموال فکری به وصی پیش بینی شده است. (ماده ۱۲ قانون حمایت از مولفان ایران) اما علاوه بر این مقرره، باید توجه داشت وصیت به زیاده بر ثلث ترکه نیز نافذ نیست (ماده ۸۴۳ قانون مدنی )
همچنین این امر قابل تامل است که در بعضی موارد، مالک فکری متوفی به وصیت عهدی مبادرت میکند، چنانچه در انگلیس نهاد وصایت وجود دارد که به موجب آن، وصی به اداره داراییهای ادبی مولفان متوفی میپردازد و اولین تعهد وی، فروش اثر است که باید با رعایت جوانب احتیاط و عقل صورت گیرد.
مالکیت ورثه نسبت به اثر فکری تا کجا ادامه دارد؟
میراث ناشی از اموال فکری تا مدت محدودی در تملک ورثه یا وصی است، باید گفت بر اساس قانون تا ۵۰ سال پس از مرگ مالک فکری، درخصوص آثار ادبی و هنری و پس از اتمام مدت، اثر محصول فکری در قلمرو عمومی قرار میگیرد و برای همه شهروندان قابل استفاده است.
آیا ورثه دارای مالکیت مطلقاند؟ یعنی هرگونه که بخواهند میتوانند با این آثار رفتار کند حتی اگر منجر به نابودی آنها شود؟
ببینید ما در پاسخ به این گونه سوالات به نظر واحدی نرسیدهایم و اختلافات بسیاری دراین زمینهها وجود دارد. البته باید دانست که چالشهای حقوقی مختلفی درخصوص انتقال قهری پس از مرگ وجود دارد، به طور مثال این پرسش مطرح است که اگر اثر اساساً در زمان حیات مولف افشا نشده باشد، ورثه میتوانند به افشاء اثر مبادرت بورزند؟ یا اگرمالک فکری به مدت مشخصی (مانند یک سال)حق مادی خود را طی قراردادی به شخصی انتقال میدهد و پس از مدت کوتاهی و در حالی که هنوز مدت قرارداد به پایان نرسیده است، مالک فوت کند، وضعیت ورثه چگونه است؟ از طرفی اموال فکری به صورت قهری به ورثه منتقل شده و از طرفی با قراردادی که مورث در زمان حیات خود منعقد ساخته و حال باید به آن وفا کرد، روبرو شدهایم.
همچنین در اینجا این سوال مطرح است که آیا از دوره حمایتی(۵۰ سال) که مقنن برای ورثه در نظر گرفته، کاسته میشود یا پس از اتمام مدت قرارداد، دوره حمایتی متعلق به ورثه آغاز میشود؟ پاسخ به این سوالات به سادگی میسر نیست و دانشمندان حقوقی دکترینهای متعددی را ارائه میکنند.
آیا اموال فکری در صورت انتقال قهری قابل توقیف هستند؟
در خصوص انتقال قهری در زمان حیات باید بیان داشت، دارایی به صورت کلی حقوقی و مستقل از اجزای خود است و بنابراین ضامن دیون فرد خواهد بود و برای فرد وضعیتی را ایجاد می کند که دیگران به او اعتماد میکنند و برمبنای آن به اجرای تعهدات قراردادی امیدوار هستند.
تبصره ذیل ماده ۶۵ قانون اجرای احکام تصریح میکند که تصنیفات و تالیفات و ترجمههایی که هنوز به چاپ نرسیده بدون رضایت مصنف و مولف و مترجم و در صورت فوت آنها بدون رضایت ورثه یا قائم مقام آن توقیف نمیشود، به عبارت دیگر تا زمانیکه اثر در گردش اقتصادی قرار نگرفته، قابلیت توقیف ندارد. البته در بعضی قوانین ملی، اگر قصد مولف به انتشار آثارش در زمان حیات احراز گردد، توقیف امکان پذیر است. نکته حائز اهمیتی که در موضوع توقیف و انتقال قهری باید توجه کرد، آن است که در بعضی از قوانین، اگر سابقهای از انتقال ارادی برای مالک فکری در دسترس نباشد، انتقال قهری را غیرممکن میدانند به عبارت دیگر تنها زمانی میتوان، اموال فکری را توقیف، مصادره یا انتقال داد که در گذشته، مالک فکری به صورت ارادی به انتقال آن مبادرت کرده باشد. به طور مثال اگر اولین انتشار با مجوز اجباری صورت گیرد، از آنجا که رضایت حقیقی مالک به منصه ظهور نرسیده، امکان توقیف وجود نخواهد داشت این امر میتواند توجه به حق معنوی افشا را نشان دهد.
به هر حال، هر گاه اثر به انتشار یا عرضه عمومی رسیده باشد، طلبکاران میتوانند تقاضای توقیف یا تامین را مطرح کنند و در این هنگام است که میتوان نسخههایی را که قبلاً منتشر شده، توقیف کرد زیرا در این هنگام است که از نظر اجتماعی و اقتصادی، مبتکر یا مولف در وضعیت مالی مناسب قرار میگیرد و طلبکاران میتوانند از محل آن اموال طلبهای خود را استیفا کنند یا حداقل به طور موقت توقیف صورت گیرد.
در موارد دیگری انتقال قهری به چه صورت انجام میگیرد؟
به غیر از انتقال قهری پس از مرگ که از طریق وراثت است انواع دیگری نیز از انتقال قهری در حقوق کشورمان پیشبینی شده است. به طور مثال در صورت ادغام اشخاص حقوقی نیز اموال فکری هر یک از اشخاص حقوقی به شخصیت جدید منتقل میشود.
ارزیابی شما نسبت به قوانین کشورمان درباره انتقال قهری مالکیت فکری چیست؟
در آخر میخواهم بگویم که سرانجام آنکه انتقال قهری اموال فکری، از حوزههایی است که باید با دخالت قانونگذار، تببین و تعریف شود چه در شرایطی که مقررات روشنی دراین بخش نیست ناگزیر باید اصول کلی و مقررات عمومی را حاکم دانست در حالیکه جنس اموال فکری ایجاب میکند مقررات خاصی تدوین و وضع شود. در این بین باید توجه کرد که رویکرد حقوقی باید به سوی ایجاد تعادل میان مصالح مالکان فکری و جامعه به صورت توامان باشد.
منبع:روزنامه حمایت