در این زمینه توانایی خاصی ندارم. تمایل دارم شخصی را برای مدیریت کردن این امور بهکار بگیرم، اما از هزینههای آن میترسم. چگونه باید در این مورد تصمیم بگیرم؟ آیا استخدام کردن یک متخصص امور مالی، ارزش هزینههایش را دارد؟
با احترام،
به دنبال اندکی کمک؟
***
درخواست کننده عزیز
چند سال طول کشید تا نقاط قوت خود را فهمیدم. پس از آن بود که کسبوکار من، وضعیت بهتری پیدا کرد و عملکردم بهبود یافت. من یک هنرمند و یک محقق کننده انتظارات هستم. در خلاقیت و طراحی، فوقالعاده هستم و به خوبی میتوانم نیازها و انتظارات مشتریانم را جامه عمل بپوشانم. سالها است که در حوزه کسبوکارهای خدماتی فعالیت میکنم و در مورد امور مالی و مسائل حقوقی چیزهای بسیاری آموختهام. با این حال در این زمینهها، نخبه نیستم.
به همین دلیل فکر میکنم که من و شما وضعیت مشابهی داریم. به تدریج دریافتم که با کمک گرفتن از دیگران در این حوزهها، میتوانم ذهنم را آزاد کنم و با فراغ بال به مواردی بپردازم که تخصص و مهارت من در آنها است. هرچند من هم در ابتدا نگران هزینههای استفاده از کمک دیگران بودم، به این نکته پی بردم که چنین کاری در بلندمدت بسیار سودآورتر از آن است که بخواهم همه کارها را خودم به پیش ببرم.
برای اینکه متوجه شوید در کجا نیاز به مقداری کمک دارید، باید نقاط قوت و ضعف خود را دریابید. به سختی با خود صادق باشید. اگر برخی مسائل مالی یا حقوقی وجود دارد که در مورد آنها مطمئن نیستید، از متخصصان کمک بگیرید. این مسائل بسیار مخاطرهآمیز هستند و نباید تلاش کنید که خودتان با شانس و اقبال از آنها سر در آورید.
چند سال پس از شروع کسبوکارم فهمیدم که «پرستون بیلی دیزاین» تنها من و یک فرد نیست؛ بلکه یک شرکت است. فهمیدم که با یک شرکت مواجه بودهام که نیاز به مواردی مانند بیمه مسوولیت و خسارت کارکنان دارد؛ شرکتی که در صورت رخ دادن موارد ناخواسته میتوانست مورد بازخواست قانونی قرار بگیرد. خوشبختانه، از چند مشاور کسبوکار ماهر استفاده کردم و در نهایت اوضاع شرکت رو به راه شد. این تغییر رویه بهدلیل اتفاق و حادثهای بود که برای شرکت رخ داد و در آن زمان حفاظتهای قانونی و مالی کافی برای فعالیتهای خدماتی خود نداشتیم.
یک بار که داشتیم برای برگزاری یک مراسم، ساختاری برای سقف آن طراحی میکردیم، بخشی از آن رها شد و بر سر یکی از کارکنانم فرو ریخت. خوشبختانه برای کارکنان، بیمه خسارت در نظر گرفته بودیم. نیروی کار بداقبال ما، دو سال از کار افتاد. اما بیمه، خسارت او را پرداخت کرد و ضربهای به ثبات مالی شرکت وارد نشد. من اگر در آن زمان از یک متخصص امور استفاده نکرده بودم، شرکت با مشکل بزرگی مواجه میشد. از طرفی نیروی کارمان هم نمیتوانست اوضاعش را راست و ریست کند.
در هر صورت فکر میکنم که ما، فعالان خدمات خلاقانه، در سه مورد میتوانیم از کمک افراد حرفهای استفاده کنیم: صحبت کردن با مشتریان در مورد پول، مسائل قانونی و مدیریت کسبوکار.
• صحبت کردن با مشتریان در مورد پول. من در کارهای طراحی خود و ارائه خدمات به مشتریان بسیار پرشور هستم. با هر کدام از سفارشهای کاری خود مانند فرزندم رفتار میکنم. میخواهم که مشتریانم به تمام خواستههای خود برسند و به همین دلیل اندکی از واقعبینی دور میشوم. اغلب حتی میخواهم بیخیال پول شوم و برای دل خودم طراحی کنم. فکر میکنم تمام افراد خلاق این تفکر و احساس را درک کنند. با این حال نمیتوان بدون پول کار کرد. در غیر اینصورت بقای خود را از دست میدهیم. به همین دلیل است که افراد خلاق و هنرمند باید ضمن آنکه به ندای درون خود گوش میدهند، در مورد پول هم عاقلانه فکر کنند. به همین دلیل است که به شدت توصیه میکنم باید فرد دیگری در شرکت خود داشته باشیم تا بتواند در مورد پول و هزینه کارها با مشتریانمان صحبت کند.
این فرد باید به خوبی کارهای ما را بشناسد و به آن احترام بگذارد. با این حال نباید به اندازه ما در مورد تحقق بخشیدن به رویاها و انتظارات مشتریان، احساسی باشد. میدانم که اگر کسبوکار خود را به تازگی شروع کردهاید، هزینه بهکارگیری یک نفر برای صحبت با مشتریان غیرمنطقی به نظر میرسد، اما در این مورد به من اعتماد کنید. شما به شخصی نیاز دارید که با مشتریانتان در مورد قیمتهای منصفانه هنر شما صحبت کند. این کار ذهن شما را آزاد میکند و میتوانید بر خلاقیت خود تمرکز کنید و در انتها مزایای بیشتری به دست آورید.
• مسائل قانونی. شما به یک وکیل برای تنظیم قراردادهای خود احتیاج دارید. نمیتوانید بدون آنکه از کمک افراد حرفهای استفاده کنید، از حمایتهای قانونی برخوردار شوید. میدانم که چنین کاری هزینه زیادی دارد ولی استفاده نکردن از آنها هزینه بسیار بیشتری در بلندمدت خواهد داشت.
• مدیریت کسبوکار. مواجهه با امور مالی بهطور طبیعی در من وجود نداشته است. همیشه خودم را به عنوان یک هنرمند شناختهام و فقط به دنبال انجام کارهای خلاقانه بودهام. از توجه به امور مالی هم به این دلیل خودداری کردهام که هم تمرکز مرا از بین میبرد و هم تا حدی ترسناک است، اما این شیوه نگرش، باعث شد که در سالهای بسیار دور دچار یک بحران بدهی شوم؛ ۵/ ۱ میلیون دلار! اما اکنون میتوانم تجربه خود را در اختیار شما قرار دهم. من از کمک افراد خبره استفاده کردم. من از افرادی استفاده کردم که در امور مالی و مدیریت تبحر داشتند و توانستند به من چیزهایی آموخته و مرا کمک کنند. اگر شما هم حتی اندکی در مورد امور مالی تردید دارید، شما را توصیه به چنین کاری میکنم.
منبع: کتاب تجارت کردن با قلب
دنیای اقتصاد
نویسنده: پرستون بیلی – مترجم: مهدی نیکوئی