همان گونه که از جدول بالا مشخص است، پی دبلیو سی بزرگ ترین موسسه حسابرسی دنیا است. در فاصله اندکی از آن، دیلویت قرار دارد. اقبال دیلویت در قرار گرفتن در رده دوم جهان، مدیون درآمد بسیار بالای آن در آمریکا است. نزدیک به ۴۵ درصد از درآمد دیلویت از آمریکا است و این نشاندهنده این است که حضور آن در سایر کشورهای دنیا به اندازه پی دبلیو سی نیست.
نکته دیگری که در مورد چهار موسسه بزرگ حسابرسی قابل توجه است، تفاوت بزرگ بین بزرگترین و کوچکترین در این گروه است. درآمد پی دبلیو سی، یک و نیم برابر کی پیامجی است. بررسی درآمدهای چهار بزرگ، نشان میدهد که دلیل اصلی افزایش درآمد آنها، ارائه خدمات مشاورهای است.
تقریبا میتوان گفت نزدیک به ۵۰ درصد درآمد چهار موسسه بزرگ، از خدمات مشاورهای است. به عبارت دیگر، سهم خدمات حسابرسی در فعالیتهای چهار موسسه بزرگ، در حال کاهش است. با توجه به اندازه این چهار موسسه بزرگ و تاثیری که بر حرفه دارند، این روند، پرسشی را به ذهن متبادر میکند که آیا حرفه حسابرسی، هنوز وابستگی زیادی به این چهار موسسه دارد؟
هنگامی که حدود ۵۰ درصد از درآمدهای چهار موسسه بزرگ از خدمات مشاوره است، این سوال مطرح میشود که چه بر سر سرمایهگذاری در حوزه حسابرسی خواهد آمد؟ و آیا این چهار موسسه هنوز هم نقش کلیدی خود در سرمایهگذاری در حسابرسی را ایفا خواهند کرد؟ با در نظر گرفتن آثار موارد پیشگفته و نیز افزایش فشار بر حسابرسان برای کاهش حقالزحمه در حوزه حسابرسی، وضع مقررات سختگیرانه در مورد قصور حسابرسان و افزایش دعاوی حقوقی علیه حسابرسان، همه و همه، این سوال را به ذهن متبادر میکند که آینده حرفه حسابرسی چه خواهد بود؟
بی دی او پنجمین شبکه حسابرسی بزرگ دنیا، رشدی ۴ درصدی را تجربه کرده؛ در حالی که کی پیامجی چهارمین موسسه بزرگ، کاهشی ۲ درصدی داشتهاست.
مقایسه روند رشد بی دی او در مقایسه با سال ۲۰۱۵ نشاندهنده این است که این موسسه، فاصله خود را از بقیه موسسات، بیشتر کرده است. یکی از تغییرات عمده در ردهبندی موسسات حسابرسی نسبت به سال ۲۰۱۵، این است که موسسه آر اس ام، با پیشی گرفتن از موسسه گرنت تورنتون، مقام ششم دنیا را از آن خود کرده است.
دلیل اصلی این موضوع، پیوستن شاخه موسسه حسابرسی بیکر تیلی در انگلستان به موسسه حسابرسی آر اس ام است. اینجاست که میتوان دید تحصیل و ادغام موسسات حسابرسی میتواند چه تاثیری بر رده جهانی آنها بگذارد. ناگفته نماند که دلیل اصلی بزرگ شدن همه این موسسات، به خصوص پنج موسسه بزرگ، ادغامها و تحصیلهای متعدد انجام شده توسط آنها در سالهای اخیر است و نه رشد طبیعی آنها.
شاید این سوال مطرح شود که چرا نقش رشد طبیعی در بزرگ شدن این موسسات، اندک است؟ پاسخ کاملا روشن است: وجود بازاری با بازیگران فراوان و رقابت شدید بین آنها. با در نظرگرفتن این واقعیات، تصور کنید بر سر موسساتی که برنامهای برای تحصیل یا ادغام ندارند یا برنامههای آنها در این مورد به شکست میانجامد، چه خواهد آمد؟
طبعا روند رشد موسسات حسابرسی در کشورمان نیز نمیتواند از الگویی به غیر از الگوی پیشگفته تبعیت کند. موسسات حسابرسی کوچک، هیچ گاه نمیتوانند با رشد طبیعی بزرگ شوند کما اینکه در طول ۱۴ سالی که از عمر جامعه حسابداران رسمی ایران میگذرد، شاهد حضور هیچ موسسه حسابرسی بزرگی در کشور نبودهایم. موسسات کوچک برای حفظ صاحبکاران اندک خود، ریسکهای فراوانی را پیش رو دارند.
به لحاظ بالا بودن هزینههای ثابت و پایین بودن درآمد، نمیتوانند محیط جذابی برای کارکنان فراهم کنند و نمیتوانند در عرصه آموزش حرفهای کارکنان و تحقیق و توسعه در حوزه فعالیتهای حرفهای نقشی ایفا کنند. خدمات آنها محدود به همان حسابرسی سنتی میشود و دانش و تکنولوژی لازم برای ارائه انواع خدمات مشاوره را که نیاز اساسی بازار کشورمان به خصوص در شرایط کنونی است، نخواهند داشت. طبعا در حوزه اقتصادی و قانونگذاری کشور هم نمیتوانیم نقشی برای حرفه قائل شویم کما اینکه تاکنون نیز چنین نقشی نداشتهایم.
نتیجه ادامه این روند چه خواهد بود؟ پسرفت در حرفه حسابرسی، عدم امکان تربیت و آموزش کارکنان، نبود تحقیق و توسعه و دست نیافتن به تکنولوژیهای نو در حرفه، قیمتشکنی برای ماندن و دوباره پسرفت.چاره چیست؟ چرخ را قرار نیست دوباره اختراع کنیم.
باید از تجربه موسسات بزرگ استفاده کنیم و با انجام ادغامهای حسابشده، موسسات حسابرسی را به جایگاهی که استحقاق آن را دارند برسانیم. البته به نظر من، رمز ادغامهای موفق، باور به سه چیز است: یک؛ باور به کار گروهی و اجتناب از تکروی. دو؛ باور به اینکه تکهای کوچک از یک کیک بزرگ، خیلی بیشتر از تکهای بزرگ از یک کیک کوچک است و سه؛ از همه مهمتر، باور به این شعر سعدی که «ای که در بند حیاتی، همه وقت آن تو نیست». جوانان حرفه هم حق دارند و باید شریک موسسات شوند.