بیش از ۲۵۰۰ سال قبل، لائو تسو فیلسوف و شاعر چینی به ما آموخت که کلمات ما به عمل و در نهایت به سرنوشت ما تبدیل میشوند. پلوتارک، مورخ و مقالهنویس یونانی در قرن اول میگوید حالت ذهنی، شخصیت و خلق و خوی گوینده در کلماتش نمایان میشود. ناپلئون هیل، پدر قرن بیستمی آثار مربوط به موفقیت فردی، تاکید میکند که کلمات بذرهای موفقیت یا شکست را در ذهن دیگران میکارند.
دارلین پرایس، رئیس شرکت Well Said و مولف کتاب سخنرانیها و مکالماتی که به نتیجه میرسند، میگوید: «در سراسر کره زمین، فرزانگان تاکید میکنند کلمات بسیار قدرتمندند و باید با دقت انتخاب و بیان شوند، چرا که آنها به گفته رودیارد کیپلینگ «قدرتمندترین داروی مورد استفاده بشرند». اگر حق با آنها باشد، نتیجه میگیریم آنچه به خود و دیگران میگوییم نقش مهمی در کمک برای نیل به موفقیت بازی میکند.» فارغ از آنکه چه تعریفی از موفقیت دارید، کلمات به تحقق آن تصویر به واقعیت کمک میکند.
پرایس میگوید: «کلمات و عباراتی نیز وجود دارد که میتوانند به تصویر شما از خود آسیب بزنند، شهرت شما را تخریب کنند و موفقیت شما را به خطر بیندازند. برای بهینه کردن موفقیت، باید این کلمات را از دایره واژگان خود حذف کنید و هرگز آن را به خود یا دیگران نگویید.»
اینها هفت عبارتی هستند که افراد موفق هرگز به زبان نمیآورند:
«من هیچ گزینهای ندارم» یا «هیچ گزینهای نداشتم»
پرایس میگوید «افراد موفق همیشه گزینهها را بدون توجه به شرایط میبینند. گفتن اینکه هیچ گزینهای در این موضوع نداریم نشان میدهد ما خودمان را قربانی میدانیم، که قدرت ما از قدرت محیطمان کمتر است.» این کلمات ضعیف از گوینده رفع مسوولیت میکند.
او میگوید «افراد موفق میگویند «من گزینههایی برای انتخاب دارم»، «اینها گزینههای من هستند» یا «بیایید تمام گزینهها را در نظر بگیریم»، آنها میدانند داشتن ادعای قدرت انتخاب و به کار بستن آن نخستین گام در نیل به اهداف است.»
«من بایستی» یا «من میتوانستم»
کلمات «بایستی» و نظایر آن را چه به خود بگویید چه به دیگران، نشاندهنده تاسف، سرزنش، مقصر دانستن و تقصیر است. پرایس میگوید: «افراد موفق در گذشته سیر نمیکنند و به ندرت از یک تصمیم یا عمل تاسف میخورند. حتی اگر دیگران آن را شکست بدانند، آن را به عنوان تجربهای میپذیرند که آنها را یک قدم به هدفشان نزدیکتر میکند.»
«نمیتوانم آن را انجام دهم» یا «آن کار غیرممکن است» یا «آن کار غیرعملی است»
پرایس میگوید: «این کلمات نهتنها خود فرد را محدود میکنند، بلکه دیگران نیز آنها را بدبینانه، غیرسازنده و حتی ناامیدانه میبینند. افراد موفق میدانند موانع بیشماری در راه موفقیت وجود دارد -موانعی که ممکن است باعث تاخیر در کارشان شود یا آنها را به ستوه آورد، اما هرگز متوقفشان نمیکند. آنها یا مانع را از سر راه برمیدارند، یا راهی برای غلبه بر آن یا دور زدن آن پیدا میکنند.»
پرایس میگوید کلمات «نمیتوانم» یا «غیرممکن» در ذهن افراد موفق وجود ندارد. «آنها بهجای تسلیم شدن از راههایی جایگزین برای انجام کار مورد نظر سخن به میان میآورند: «کاری که میتوانم بکنم این است…» «من مطمئنم برای… راهی وجود دارد»، «بهجای…. بیایید…. را امتحان کنیم.» به گفته هنری فورد یکی از پیشگامان عرصه صنعت: چه بگویید میتوانید چه بگویید نمیتوانید حق با شماست.
«به من مربوط نیست» یا «نفع کافی از آن نمیبرم» یا «این مشکل من نیست»
افراد موفق به دیگران کمک میکنند تا موفق شوند. همانطور که میلیاردر معروف وارن بافت میگوید، «فردی که امروز زیر سایه مینشیند به این خاطر است که فردی دیگر مدتها قبل درختی کاشته است».
پرایس میگوید «کاشتن این درختان» را وظیفه خود بدانید. اگر رئیستان، همکارتان، یا مشتریتان از شما میخواهد کاری انجام دهید، به خاطر این است که آن کار برایشان مهم است. پس، به عنوان یک همتیمی، هدف شماره یک این است که بیندیشید چگونه میتوانید در انجامش به وی کمک کنید.
حتی اگر در شرح وظایفتان نیست، با گفتن آن کلمات، نگرشی بد و محدودکننده در شغل از خود نشان میدهید. حتی اگر رئیستان درخواستی غیرمنطقی روی میزتان میگذارد، با گفتن این کلمات به طور مثبت پاسخ دهید، «حتماً، خوشحال میشوم در انجام آن به شما کمک کنم. با توجه به کارهای A، B و C که باید انجام دهم، ترجیح میدهید کدام را به تعویق بیندازم تا کار جدید را انجام دهم؟ این پاسخ به روشنی حجم کار اولویتبندیشده را در کنار نگرش مشتاقانه برای کمک منتقل میکند».
«اما همیشه آن را این طور انجام میدهیم» یا «این راهی نیست که اینجا به کار میبریم»
افراد موفق عاشق نوآوری و یافتن راهی بهتر برای انجام کار هستند. در حقیقت، بنا به گفته استیو جابز، «نوآوری پیشرو را از پیرو متمایز میکند». پرایس توضیح میدهد به این دلیل، مدیران کارآمد برای کارمندانی که مهارت تفکر خلاقانه، انعطافپذیری و حل مساله دارند ارزش قائلاند.
او میگوید این عبارات، به یکباره، برملا میکنند که شما عکس آن هستید: اسیر گذشته، غیرقابل انعطاف و با فکری بسته. حتی اگر با ایده یک فرد مخالفید، بهجای آن بگویید، «وای، این یک ایده جالب است. چگونه کار میکند؟» یا «آن یک رویکرد متفاوت است. بیایید مزایا و معایب آن را بررسی کنیم».
«این منصفانه نیست»
او ارتقا گرفته است، اما شما نه. او تایید شده، اما شما نه. آن دپارتمان بودجه را دریافت میکند، نه دپارتمان شما. او میگوید بیعدالتیها در شغل و در زندگی روزمره اتفاق میافتد. افراد موفق به جای واکنشی بودن در برابر مسائل، مبتکرانه رفتار میکنند. بهجای شکایت و ناله، دست به کار شوید: حقایق را مستند کنید، پرونده تشکیل دهید و به فرد یا گروهی که میتوانید استدلالی هوشمندانه ارائه دهید.
«او نفهم است» یا «او تنبل است» یا «شغل من گَند است» یا «از این شرکت متنفرم»
پرایس میگوید افراد موفق از گفتن کلمات حاکی از قضاوت، توهین و منفیبافی اجتناب میکنند. «بدون توجه به احساسات یا شرایطتان، از بیان عبارات غیرسازنده یا حاکی از قضاوت که نشاندهنده نگرش منفی شما نسبت به افراد یا شغلتان است، خودداری کنید. اگر نیاز است صادقانه توجه فردی را به شکایت یا موضوعی جلب کنید، آن را با حقایق مستند، ظرافت، توجه و بیطرفی انجام دهید.»
او میگوید «هیچ چیز سریعتر از توهین و اتهام یک شغل را نابود نمیکند. این زبان نهتنها بیتجربگی را برملا میکند، بلکه افتراآمیز و تحریککننده است. افراد موفق برای بیان حقایق مشهود کلمات را با دقت انتخاب و از زبان اهانتآمیز اجتناب میکنند.»
منبع : تجارت فردا