تعریف مدیریت مالی
مدیریت مالی عبارتست از کاربرد اصول ومفاهیم اقتصادی برای تصمیم گیری و حل مساله.
به بیان ساده می توان گفت مدیریت مالی همان اقتصاد کاربردی است.بسیاری از آنچه را که در اقتصاد خرد و کلان می آموزیم،در مطالعه اصول مدیریت مالی به کار می گیریم به طور کلی،می توان عنوان مدیریت مالی را به سه حوزه کلی ولی مرتبط تفکیک کرد:
۱-مدیریت مالی:که گاهی اوقات corporate finance و یا business finance نیزخوانده می شودعبارتست از مدیریت مالی بنگاه های کسب و کار.به بیان ساده،عبارتست از تصمیم گیری مالی در داخل واحدهای تجاری.وظیفه مدیر مالی عبارتست از حفظ نقدینگی،استفراض از بانک،تحصیل سایر شرکت ها و و انتشار اوراق قرضه و سهام است.
۲-سرمایه گذاری:که با قیمت گذاری اوراق بهادار ورفتار بازارهای مالی سروکار دارد.به عنوان مثال،ممکن است وظیفه یک مدیر سرمایه گذاری،شامل ارزش گذاری سهام عادی،انتخاب اوراق بهادار برای یک صندوق بازنشستگی یا ارزیابی عملکرد پر تفوی باشد.
۳-موسسات مالی:که به شرکت های مالی نظیر بانک ها مربوط می شود.قطع نظر از حوزه مدیریت مالی که در ان حیطه مشغول فعالیت هستید،از دانش مدیریت مالی مشابهی استفاده خواهید کرد.از جمله ویژگی های مدیریت مالی:
۱-تحلیلی است.
۲-مبتنی بر اصول اقتصادی است.
۳-از اطلاعات حسابداری به عنوان نهاده ورودی تصمیم گیری استفاده می کند.
۴-مطالعه چگونگی سرمایه گذاری و افزایش بهره وری پول است.
۵-دائما در حال تغییر است.
۶-دارای چشم انداز جهانی است.
هدف مدیریت مالی
هدف مدیریت مالی به حد اکثر رساندن ارزش شرکت است.مفهوم این هدف بسیار پیچیده است .مدیران شرکت با ذینفعان بسیاری نظیر مالکان،بستانکاران،فعالان بازار سرمایه سروکار دارند.
این هدف ،ترجمان بیشینه ساختن ثروت سهام داران در شرکت های سهامی است که به صورت ارزش بازار حقوق صاحبان سهام برابر ارزش فعلی جریانات نقدی آتی مورد انتظار مالکان است..همان طور که اشاره شد،هدف مدیریت مالی به حداکثر رساندن ثروت مالک است.تحقق این مهم از طریق حداکثر نمودن سود اقتصادی میسر است که دارای مفهومی متفاوت با سود حسابداری است.
سود اقتصادی شامل تفاوت درآمدها و هزینه هاست که این هزینه ها شامل هزینه فرصت منابع سرمایه گذاری برای وجوه است.سود نرمال،حداقل بازدهی مورد تقاضای سرمایه گذار برای وجوه خود است.به عبارت دیگر،مقدار سود در شرایطی است که سود اقتصادی صفر است.سود اقتصادی و حسابداری متفاوت هستند زیرا سود حسابداری هزینه فرصت وجوه را نادیده انگاشته و مشمول رویه های حسابداری است که ممکن است جریانات نقدی واقعی و واقعیت اقتصاد را نشان ندهد.
نقش مدیر مالی
شرکت های سهامی برای ادامه کسب و کار خود نیازمند انواع متنوعی از دارایی های واقعی هستند.بسیاری از این دارایی ها چون کارخانه و ماشین آلات در زمره دارایی های مشهود جای می گیرند.سایر دارایی ها مانند دانش تخصصی و حق الامتیاز نامشهود هستند.باید بابت تمام این دارایی ها وجه پرداخت شود.شرکت های سهامی برای تامین این
وجوه نسبت به فروش ادعاهایی نسبت به ایناین دارایی ها وجریانات نقدی عایده آنها در آینده اقدام می کنند.
این ادعاها دارایی مالی خوانده می شود.به عنوان مثال ،وقتی شرکتی از بانک وام می گیرد،بانک از او تعهد مکتوبی مبنی بر بازپرداخت اصل و بهره وام دریافت می دارد .بنابراین ،بانک وجوه نقد خود رابا یک دارایی مالی معامله کرده است .دارایی مالی فقط شامل وام بانکی نمی شود بلکه شامل انواع سهام،اوراق قرضه و…..نیز است.
جایگاه مدیر مالی میان عملیات شرکت و بازارهای مالی واقع شده است.
۱-وجوه دریافتی از سرمایه گذاران
۲-وجوه سرمایه گذاری شده در شرکت
۳-وجوه ایجاد شده از طریق عملیات
وجوه مجددا سرمایه گذاری شده (۴٫۱
به سرمایه گذاران وجوه بازگردانده شده(۴٫۲
بنابراین مدیر مالی باید به دو سوال اساسی پاسخ دهد:در چه دارایی های واقعی سرمایه گذاری کند؟و چگونه منابع لازم را برای تامین مالی این دارایی ها تجهیز کند؟پاسخ سوال اول،سرمایه گذاری و تصمیمات بودجه بندی سرمایه ای است و پاسخ سوال دوم شامل تصمیمات تامین مالی شرکت است.
تاریخچه مدیریت مالی
در سال ۱۹۰۰ مدیریت مالی یک رشته علمی شد.از آن زمان تاکنون وظایف و مسئولیت های مدیریت مالی همواره دستخوش تغییر بوده است و تردیدی نیست که در آینده نیز شاهد تغییرات بیشتری خواهد بود.تا سال ۱۹۰۰ مدیریت مالی جزئی از اقتصاد کاربردی بود.طی دو دهه ۱۸۹۰ و۱۹۰۰ چندین شرکت بزرگ امریکایی درهم ادغام شدند.۷۸شرکتی که به دنبال این ادغام ها به وجود آمدند ،نیمی از کل تولیدات صنایع مربوط را در دست گرفتند.
این ادغام ها نیازمند سرمایه های هنگفت بود.مدیریت ساختار سرمایه یکی از وظایف مهم مدیران شدو مدیریت مالی رشته خاصی از مدیریت بازرگانی شد.یادآوری این نکته مهم است که در آن زمان،چگونگی تهیه صورت های مالی و تجزیه و تحلیل آن ها دوران طفولیت خود را می گذراند.تجزیه وتحلیل های مالی فقط در داخل شرکت ها انجام می شد.به آنان که در خارج از سازمان قرار داشتند،مانند سرمایه گذاران،گزارش هایی در مورد وضع مالی و عملکرد شرکت ها داده نمی شد تا بتوانند در زمینه های سرمایه گذاری تصمیم گیری کنند.در دهه ۱۹۲۰ شرکت های تولیدی مقادیر فراوانی کالا تولید کردند و سودهای کلانی بردند.این امر باعث شد مسائل برنامه ریزی و کنترل (به ویژه از نظر قدرت نقدینگی)به تدریج در مبحث مدیریت مالی مورد توجه قرار گیرد.ولی تامین مالی این شرکت ها و مسائل مبتلا به ساختار سرمایه(در مورد ادغام ها)باعث شد که موسسات تامین سرمایه به سرعت رشد یابند.سندیکاهایی که در سایه وجود موسسات تامین سرمایه پدید آمدند به تامین مالی شرکت ها(از راه تضمین خرید اوراق بهادار منتشر شده)کمک های شایانی کردند.با پیدایش صنایع جدید و اقدامات صنایع قدیم در راه دستیابی به تغییرات ناشی از تکنولوژی نوین و سازش با آن،مبحث مدیریت مالی نیز بر پایه علمی استوار شد.این رشته علمی با استفاده از علوم کامپیوتر ،پژوهش عملیاتی و اقتصاد سنجی همچنان راه تکامل می پیماید.این روش های علمی که از سال ۱۹۵۰یکی پس از دیگری عرضه شد به صورت ابزاری درآمد که شرکت ها برای تجزیه و تحلیل طرح های مختلف سرمایه گذاری و محاسبه ریسک و بازده از آنها استفاده می کنند.برای محاسبه حداقل بازده مورد نظر،تجزیه و تحلیل و تحقیقات زیادی انجام شده است.
در دهه ۱۹۵۰ نظریه ای عرضه شد به نام نظریه نوین مدیریت مجموعه اوراق بهادار یا نظریه نوین مدیریت پرتفوی.اساس ومبنای این نظریه،میزان ریسک و بازدهی است که دارنده مجموعه اوراق بهادار از ان بهره مند می شود.مساله ای که این نظریه با ان روبرو است،درجه ریسکی است که سرمایه گذار با توجه به مجموعه اوراق بهادار خود محاسبه می کند(و نه فقط ریسک متعلق به اقلام خاصی از آن پرتفوی)
با توجه به آنچه تا کنون گفته شد،سیر تکاملی مدیریت مالی دارای سه ویژگی مهم به شرح زیر است:
۱-مدیریت مالی رشته نسبتا جدید و از شاخه های علم مدیریت است.
۲-مدیریت مالی آن گونه که در حال حاضر به کار می رود بر تصمیم گیری استوار است واز ابزارها و روش های تجزیه و تحلیل داده ها،کامپیوتر،اقتصاد و حسابداری مالی استفاده می کند.
۳-حرکت مستمر و سرعت فزاینده پیشرفت های اقتصادی،نویدبخش این است که مدیریت مالی نه تنها نقشی مهم تر برعهده می گیرد بلکه بر سرعت پیشرفت این رشته علمی باز هم افزوده خواهد شد تا بتواند راهگشای مدیران شرکت هایی باشد که همواره با مسایل و مشکلات تازه روبرو هستند.
مریم دولو – استادیاردانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه شهید بهشتی