وي فاصله انتظارات را اينگونه تعريف كرد: فاصله بين سطح عملكرد مورد انتظار از ديدگاه حسابداران مستقل و استفادهكنندگان صورتهاي مالي. كميته كُهن (1978) اين تعريف را اندكي گسترده است. كميته خواسته است درنظر بگيرد كه آيا ميان انتظار يا نياز جامعه و آنچه كه بهطور منطقي، حسابرسان ميتوانند و بايد انجام دهند فاصلهاي هست؟ با وجود اين، اين دو تعريف چنان محدودند كه در شناسايي امكان دست نيافتن حسابرسان به عمكرد مورد انتظار يا آنچه كه آنها ميتوانند و منطقا بايد باشند؛ ناتوانند. اين تعريفها، عملكرد پايينتر از استاندارد را در نظر نميگيرند. چنين در نظر گرفته شده است كه فاصلهاي كه منجر به انتقاد از حسابرسان شده، فاصله بين انتظار جامعه از حسابرسان و درك جامعه از آنچه كه از حسابرسان به جامعه ميرسد؛ است. از اين رو، فاصله را با عنوان مناسبترِ فاصله انتظارات و عملكرد حسابرسي چنين تعريف كردهاند: فاصله بين انتظارات جامعه از حسابرسان و درك جامعه از عملكرد حسابرسان. افزون براين، فاصله انتظارات اينگونه هم تعريف شده است: تفاوت ميان باور جامعه و استفادهكنندگان صورتهاي مالي از مسووليت حسابرسان و باور حسابرسان از مسووليتشان (AICPA, 1992). مونروو وودليف (1993) فاصله انتظارات حسابرسي را تفاوت باور، ميان حسابرسان و جامعه درباره وظايف و مسووليتهاي حسابرسان و پيامهاي گزارشهاي حسابرسي ميدانند.
جنينگز و همكاران (1993) و لُوِ (1994) بر اين باورند كه فاصله انتظارات حسابرسي تفاوت بين آنچه كه جامعه از حرفه حسابرسي ميخواهد و آنچه كه در واقع حرفه حسابرسي فراهم ميكند؛ است. پرتر (1993) در پژوهشي درباره فاصله انتظارات و عملكرد حسابرسي، فاصله انتظارات حسابرسي راچنين تعريف كرده است: فاصله بين انتظارات جامعه از حسابرسان و درك جامعه از عملكرد حسابرسان. به باور پايرس و كلكومينز (1995) فاصله انتظارات حسابرسي هنگام مقايسه درك حسابرسان مستقل از نقش و وظايفشان با انتظارات گروهها استفادهكننده و جامعه بروز ميكند. هومفري (1997) با ارائه ادبيات فاصله انتظارات، تعريف آن را چنين آورده است: بروز اين احساس كه حسابرسان بهگونهاي متفاوت با باور و خواست كساني عمل ميكنند كه حسابرسي براي منافع آنها انجام ميشود. به نوشته هومفري و همكاران (1993)، فاصله انتظارات را ميتوان محدودتر و به عنوان فاصله نقش و ادراك تعريف نمود. در اين تعريف، انتظاراتي از استفادهكنندگان پذيرفته ميشود كه با باور از پيش تعيين شده از وظيفه حسابرسان سازگار باشد. اين تعريف نشانگر فاصله ناآگاهي است كه ميتواند با آموزش استفادهكنندگان كم شود. تريكر (1982) فاصله انتظارات را نتيجه ديركرد زماني طبيعي حرفه حسابرسي در شناسايي تكامل پيوسته و رشد انتظارات جامعه و پاسخگويي به آن ميداند. به نوشته پرتر (1993) فاصله انتظارات را دو بخش است:
1. فاصله بين انتظار جامعه از آنچه كه حسابرس بايد بدان دست يابد با آنچه كه ميتوان به طور منطقي از حسابرسان انتظار داشت كه انجام دهند. اين بخش را فاصله منطقي بودن ناميدهاند.
2. فاصله بين آنچه كه جامعه به طور منطقي ميتواند انتظار انجامش را از حسابرسان داشته باشد با آنچه حسابرسان بدان دست يافتهاند. اين بخش را فاصله عملكرد ناميدهاند. فاصله عملكرد نيز داراي دو بخش است:
2.1. فاصله ميان انتظار منطقي از وظايف حسابرسان با آنچه كه در استانداردها، متون حرفهاي، قوانين و مقررات تعيين شده است. اين بخش از استانداردهاي ناكارآ برميآيد؛
2.2. فاصله بين عملكرد استاندارد مورد انتظار از وظايف حسابرسان و عملكرد مورد انتظار و درك شده از حسابرسان توسط جامعه؛ اين بخش، پيامد عملكرد ناكارآ است (پرتر، 1993).
به باور سيكا و همكاران (2003) ماهيت اجزاي فاصله انتظارات، حذف فاصله انتظارات حسابرسي را دشوار ميسازد. عملكرد مورد تصور حسابرسان عنصري است كه اندازهگيري و دگرگون سازي آن دشوار است. با وجود اين، كاهش فاصله انتظارات شدني است؛ ولي حذف آن نه (مارياني، 2006). اينك، برخي از پيشنهادهايي كه براي كاهش فاصله انتظارات حسابرسي ارائه شده است:
• بسط گزارشهاي حسابرسي
• بهكارگيري روشهاي ساختاريافته حسابرسي
• گسترش مسووليتهاي حسابرس و افزايش استقلال حسابرس
• تدوين استانداردهايي براي يكنواختي در اندازهگيري اهميت و درج ميزان اهميت در گزارش حسابرس
• مشخص كردن حدود مسووليت حسابرس در قرارداد حسابرسي
• ايجاد يك واحد مستقل ناظر بر حرفه حسابرسي
• آموزش استفادهكنندگان از گزارش حسابرس
*عبداله آزاد
**محبوبه كاظمي
آروين آزاد
*كارشناس ارشد حسابداري و حسابدار رسمي (Azad.Abdollah@yahoo.com)
** كارشناس ارشد حسابداري