این نتایج بر حسب آرا در پنج بخش تقسیم بندی شده است که در ادامه به آنها اشاره می شود:
در جایگاه پنجم، با ۹ درصد آرا، رهبران همگی اتفاق نظر داشتند که باید به این نکته توجه داشت که یک سخنران خوب بودن خیلی دارای اهمیت است و مدیران هرگز نباید از تلاش برای پیشرفت در این عرصه دست بردارند.
شما ، همواره باید مهارت های ارتباطی خود را ارتقا دهید. وقتی در یک سازمان تعدادی افراد را رهبری می کنید، بهتر است که شنونده خوبی برای آنها باشید، همچنین در برگزاری جلسه های بهره وری موثر واقع شوید و افراد را برای اجرای بهتر آموزش بدهید.
همچنین هر چقدر در جایگاه بالاتری قرار گیرید، احتمال رویاوریی با رسانه ها، سخنرانی کردن، صحبت با وزرا و مقامات دولتی و ارتباط با سرمایه گذاران افزایش می یابد. این موارد به آموزش حرفه ای و تمرینات مداوم احتیاج دارد و اصول هدایت شما باید به گونه ای باشد که تنها با تمرین کردن از یک سخنران خوب به عالی تبدیل شوید.
در جایگاه چهارم، با ۱۱ درصد آرا، مهم ترین ضرورت برای رهبران، دیده شدن عنوان شد. مدیران باید به این موضوع توجه داشته باشند و اطلاعیه دیدار با افراد در جلسات آتی باید همواره روی میز باشد.
رهبران باید راه هایی پیدا کنند که بیشتر دیده شوند و مطمئن شوند که هرکسی که از سازمان می گذرد و صدای آنها را می شنود، بداند که آنها چه می خواهند بگویند. سخنرانی کار رهبران است و افرادی که در سخنرانی ها حضور ندارند باید به شخصه جلسات را پیگیری کنند. مساله مهم دیگر در این مورد تکرار است تا اطمینان کامل حاصل شود که همه افراد نظرات مدیران را شنیده و درک کرده اند.
در گام بعدی شما نیاز دارید که روی مخاطبانتان تمرکز کنید، به آنها خوب گوش کنید و با ایجاد تعامل، پیام درست را به آنها برسانید. زیرا این موضوع در این نظر سنجی در جایگاه سوم قرار گرفت و بالغ بر ۱۴ درصد رهبران بر این باور بودند که برقراری ارتباط موثرغیرممکن است مگر اینکه سخنرانان تمامی مخاطبان را به وضوح در ذهن خود داشته باشند. این به این معنی است که در ابتدای جلسه به مسائل و نگرانی های حاضران در جلسه به خوبی گوش دهید، باید یاد بگیرید که به مخاطبانتان اطمینان دهید. گوش کردن خود اغلب باعث ایجاد انگیزه می شود.
دومین نکته مهم که توسط ۲۰ درصد از رهبران اعمال می شود اهمیت تاثیر نگاه، ارزش ها و رسالت سخنران است.
از دیدگاه نظامی هدف سخنران بسیار حساس و دارای اهمیت است، رهبری در این موقعیت به صورت واضح و شمرده بیان می کند که دقیقا به دنبال دست یافتن به چه چیزی هستیم، به طوری که به افراد کمک می کند تا هدفشان را بفهمند و نقششان را در کارشان به خوبی بدانند.
نگاه موفقیت آمیز با هدف استوار و آزادسازی ارزش ها همراه است، این موارد مانند چارچوبی چگونگی تصمیم گیری و عملکرد را در سازمان نشان می دهند. در این شرایط افراد به سادگی مسوولیت هایشان را درک می کنند و به یاد می سپردند و با انگیزه انجامشان می دهند. وقتی فردی در سازمان توان تصمیم گیری را دارد سرعت عمل بیشتری دارد و در راه رسیدن به هدف خلاقانه عمل می کند.
نکته بسیار مهم که توسط ۴۵ درصد رهبران نیز بارها بیان شد، این است که شما قبل از اینکه بتوانید یک رابط قوی برای دیگران باشید باید بتوانید با خودتان ارتباط برقرار کنید.
برای تشویق دیگران باید بتوانید موقعیت خودتان را به آنها نشان بدهید تا افراد بتوانند ارتباط بهتری با شما برقرار کنند و به این صورت عملکرد بهتری داشته باشند. شما باید مورد اعتماد آنها باشید و سعی کنید که همیشه بدون نقص رفتار کنید.
مهارت برقراری ارتباط به معنی بیان تکنیکی و کامل یک مفهوم نیست، بلکه عبارت است از توانایی شما در برقراری ارتباط با افراد و تغییر نگرش افراد تا به نتیجه ای که در ذهن دارید، برسید.
بنابراین یک مدیر باید در ابتدا به کار و هدف خود ایمان داشته باشد. زیرا وقتی خودتان به طور کامل راضی نباشید، نمی توانید افراد را هم قانع کنید. علاقه از دانستن بر می آید، با ایجاد یک ارتباط سالم، کارمندان می دانند که چرا باید یک کار انجام شود؟ چرا آن دارای اهمیت است؟ چطور می توانند آن را انجام دهند؟ و چه ارزش هایی برای شما در انجام این کار مهم تر هستند.