1. شغل همه
خدماترسانی به مشتریان باید اولویت اصلی همه اعضای شرکت باشد، حتی آنانی که در ارتباط دائمی با مشتریان نیستند. برخی از کارمندان از مواجهه با مشتریان اجتناب میکنند چرا که اینکار را فراتر از حیطه وظایف خود میدانند. اضافه کردن استانداردهای خدمت به بیانیه ماموریت شرکت هیچ کمکی به شما نمیکند مگر اینکه آنها را به کارمندانتان بگویید. یک مطالعه نشان میدهد که مدیران استخدام در کمتر از 21 درصد از مصاحبهها به بیان ماموریتهای شرکت میپردازند و تنها 47.4 درصد از کارگران بیانیه سازمان را دیدهاند.
2. ابتدا به کارمندان بفروشید
ارائه خدمات استثنائی به مشتریان از راضی نگهداشتن بهترین کارمندان آغاز میشود. روحیه خوب، نرخ ترک سازمان توسط کارمندان و هزینههای استخدام را کاهش میدهد. روحیه بد به ندرت سربسته باقی میماند. اگر کارمندان یک فروشگاه ناراحت باشند، بسیاری از خریداران به راحتی این موضوع را میفهمند. کارمندان سازمان، احساساتی مثل اشتیاق، بیتفاوتی و عصبانیت را بسیار سادهتر از آنچه مدیران تصور میکنند، انتقال میدهند. ایجاد و حفظ رفتارهای مثبت در کارکنان، در محیط کاری لذتبخش آسانتر است. اغلب در چنین کسب و کارهایی روحیه و دلگرمی بسیار زیادی وجود دارد، چرا که اغلب جاهای خالی مدیریتی با ارتقای کارمندان کنونی پر میشود.
3. فرهنگ شرکت
شرکتها با ایجاد فرهنگ مثبتی که کارمندان و مشتریان استقبال میکنند، به اهداف خود دست مییابند. داستان هتل چهار فصل اینگونه آغاز شد که «ایسادور شاپ» در سال 1960 هتل کوچکی را در مرکز شهر تورنتو افتتاح کرد و تاکید شدید او بر خدماترسانی به مشتری به نحوی بود که رقبا برای رسیدن به چنین سطحی مجبور به مبارزه شدید باشند. از میان تاکتیکهای او میتوان به این نکته اشاره کرد که به کارمندان پذیرش هتل مبلغ دو برابر آن چیزی را میپرداخت که برای جذب بهترین افراد لازم است و به مهمانان خدمات بینظیری را ارائه میکرد.
4. بزرگ باشید، کوچک بیندیشید
مردم علاقه دارند از شرکتهای کوچک خرید کنند، دلیل آن چیست؟ تحقیقات نشان میدهد که 90.2 درصد از مشتریان گزارش دادهاند که در فروشگاههای بزرگ احساس دستپاچگی میکنند و اغلب ترجیح میدهند که اگر فروشگاههای کوچک کالا را با قیمت یکسان ارائه میکنند، از این فروشگاهها خرید کنند. «کوچک اندیشیدن» موضوعی کوچک و کماهمیت برای کسب و کارهای بزرگ نیست. شرکتهایی که ریشه اولیه آنها در شهرهای کوچک بوده است اغلب توانستهاند که به راحتی، ارتباط فردی خاص را با مشتریان ایجاد کنند.
5. تجربه کلی مشتری: قبل از فروش، در طول فروش و بعد از فروش
مشتریان توقع دارند در هر مرحله تحسین آنها را برانگیزید. آنها عاشق فروشگاههایی با ظاهر خیرهکننده هستند که فروشندگانی باهوش داشته باشد و خدمات پس از فروش استثنایی ارائه کند. بسیاری از افراد در ابتدا بر اساس جو و ظاهر فروشگاهها تصمیم به خرید میگیرند. همچنین تبلیغات میتواند کیفیت و تمایز را به مشتری انتقال دهد. اما بدانید که ابزار تبلیغاتی که از آن استفاده میکنید میتواند اهمیتی همپای خود پیام داشته باشد. برای مثال، بسیاری از خوانندگان روزنامه، کاغذهای تبلیغاتی داخل روزنامهها را بر اساس کیفیت کاغذ آن ارزیابی میکنند. صاحبان فروشگاههایی که در آگهیها نمایش داده میشوند ممکن است اعتباری بیشتر از هنرپیشهها داشته باشند. سرانجام بیان حقیقت در تبلیغات موردی است که حتما باید رعایت شود. مدیرانی که بر موجود بودن کالاهای تبلیغشده در بازار تلاش نمیکنند، به ادامه کسبوکار صدمه میزنند.
یعنی کالایی تبلیغ میشود ولی آن کالا در انبار موجود نیست و مشتریان برای دریافت آن باید روزها در انتظار باشند.صاحبان فروشگاههایی که از تعداد کارمندان خود میکاهند ممکن است از نتایج مشابهی متاثر شوند. مشتریان دوست دارند در فروشگاهها به گشت و گذار بپردازند اما برای پیدا کردن کالای مورد نظرشان به همراهی فروشندگان نیز احتیاج دارند. وقتی کسی در انتخاب کالاها به آنها کمک نمیکند، گردشکنندکان در فروشگاه به خریداران تبدیل نمیشوند.
6. ارتباط فردی
7. همه چیز به زمان بر میگردد
8. تمرکز بر خدمات به جای محصولات
9. وقتی قیمت تعیینکننده است
10. گروه های چندگانه مشتریان
11. برای کسب رضایت مشتریان برنامه بلندمدت داشته باشید
12. قدرت برند سازی قوی
13. ارزش مشتری
14. تغییر پایدار است
|