در نوجوانی میکروفن به دست می گرفت”البته میکروفن خیالی” و ساعت ها برنامه اجرا می کرد و یا مصاحبه می کرد و آرزو داشت مجری، خبرنگار و بازیگر شود.
در جوانی رویای تغییر جهان و تبدیل جهان به جایگاه بهتری برای زندگی فکر می کرد و با بلوغ فکری به این نتیجه رسید تغییر جهان، خیال و آرزوی بیهوده ایست و تصمیم گرفت از خودش شروع کند.
حقیقت این است که بزرگ ترین مانع رسیدن به موفقیت ما همین خودمان هستیم. اول اینکه نمی دانیم چه می خواهیم،یا چه باید بخواهیم، دوم اینکه باور نداریم به خواسته هایمان می رسیم و سوم اینکه انقدر سرگرم بازیچه های زندگی می شویم که لذت بردن از مسیر را فراموش می کنیم.
وقتی فکر می کنیم بیشتر به اتفاقات و رویداد های منفی و حوادثی که ممکن است رخ دهد می اندیشیم. حتی گاهی کار به جایی می رسد که انقدر به موانع دستیابی به هدف فکر می کنیم که هدف را از یاد می بریم و انگیزه رسیدن به هدف را فرامو ش می کنیم.
درحالیکه اگر یک سوم انرژی که صرف فکر کردن به موانع می کنیم به هدف فکر می کردیم قطعا موفق می شدیم.
وقتی انسان در زمینههای مختلف زندگی خود را عاجز و درمانده میبیند در نتیجه خود را ارزان میفروشد و با دست کم گرفتن خود یا هدفی برنمیگزیند یا هدفهای بیش از اندازه ساده و ابتدایی برای خود تعیین میکند.
“جیمز آلن ” اعتقاد دارد: انسان به همان اندازه که بخواهد کوچک و به همان اندازه که بخواهد بزرگ میشود.
شاید بزرگترین شعار همگان این باشد که: «مردم تصور خواهند کرد که من اگر با جدیت اعمال کنم، پس فرد مهمی هستم.» ولی اغلب مردم نمیدانند که جدی بودن باعث خلق بسیاری مشکلات میشود، مانند: استرس، نگرانی، اضطراب، شکست احساسی، کار پرزحمت و حتی شکست.
حل مشکلات با جدیت بیشتر مانند این است که یک کامپیوتر را با چکش تعمیر کنید. هرچه بیشتر تلاش میکنید، مشکلات بدتری ایجاد میشوند. وقتی زندگی جدی میشود، مرد در آن بیشتر مورد حمله قرار میگیرد. اگر زندگی واقعا در جهت جدیت پیش رود، ارزشش به زیر صفر میرسد. حرکت دادن و رانندگی یک ماشین میتواند با جدیت بسیار باعث مچاله شدن نهاییاش شود.
اخبار منتخب بانکی دات آی آر: