من شانس این را داشتم که شماری از افراد بسیار موفق را بشناسم. صرفنظر از صنعت و حرفه، آنها چشم اندازها و باورهای مشترکی دارند.
و براساس این باورها عمل میکنند:
1)زمان من را پر نمیکند، من زمان را پر میکنم.
مهلتها و چارچوبهای زمانی پارامترهایی را مقرر میکنند، اما نه به طریقی مناسب. یک شخص متوسط که برای انجام یک وظیفه دو هفته زمان گرفته است، بطور غریزی تلاش خود را برای انجام کار در دو هفته تنظیم میکند.
حال مهلت را فراموش کنید، حداقل در مدیریت فعالیت تان. انجام وظایف به اندازه ی نامعلومی زمان میبرد. کارها را به اندازه ای میتوانید سریع و موثر انجام دهید. سپس از زمان “آزاد” خود برای باز هم انجام سریع و موثر کارها، استفاده کنید.
اشخاص متوسط اجازه میدهند که زمان خواست خود را برآنها تحمیل کند؛ حال آنکه افراد موفق خواست خود را بر زمان تحمیل میکنند.
2)افراد دوروبر من کسانی هستند که خودم انتخاب کرده ام.
برخی کارکنان تان شما رو دیوانه میکنند.
برخی مشتری هایتان عجول و مضطربند.
برخی دوستانتان خودخواه و به دردنخور هستند.
شما آنها را انتخاب کرده اید. اگر افراد اطاف تان شما را خوشحال نمیکنند، این تقصیر انها نیست. تقصیر شماست. آنها در زندگی شخصی و کاری شما هستند زیرا شما خودتان آنها را در اطراف تان جمع کرده اید_ و شما اجازه داده اید که در اطاف تان بمانند.
فکر کنید و ببینید که چه نوع افرادی هستند که دوست دارید با آنها کار کنید. از چه نوع مشتری هایی بیشتر لذت میبرید. چه نوع دوستانی میخواهید داشته باشید.
سپس آنچه انجام میدهید را برای جذب این نوع افراد تغییر دهید. افراد سختکوش میخواهند که افرادی مانند خود کار کنند. و به همین ترتیب اشخاص مهربان و موفق که خواهان همکاری با همانند خود هستند.
3)تجربه کردن نامربوط است. انجام تکمیل و کار همه چیز است.
تصور کنید که شما 10 سال است که به طراحی وب میپردازید. برای من مدت زمانی که این کار را انجام داده اید اهمیت ندارد. ممکن است شما بدترین برنامه نویس کامپیوتری با 10 سال تجربه باشید.
من به آنچه انجام داده اید اهمیت میدهم. چند وب سایت ساخته اید. چند آپلیکیشن مختص-مشتریان درست کرده اید. آنچه اهمیت بالایی دارد کاری که انجام داده اید است.
افراد موفق مجبور به توصیف خود با صفات دهان پرکن مانند مشتاق، نوآور و غیره نیستند. شما میتوانید به راحتی و با توجه به آنچه انجام داده اند، آنها را توصیف کنید.
4) شکست چیزی است که من به بار آورده ام، نه چیزی که خودبخود برایم رخ داده باشد.
از افراد موفق بپرسید که چرا موفق شده اند. پاسخهایشان پر از ضمایر اول شخص مانند “من” ، “خودم” و برخی موارد “ما” است.
آنها شکستهای خود را نیز میپذیرند. از آن درس گرفته و مسئولیت حصول اطمینان از موفقیت دفعه ی بعدی را نیز بر عهده میگیرند.
5)داوطلبان همواره پیروزند.
برای هرچیزی که دست خود را بعنوان داوطلب بلند کنید، منجر به خواستهای بیشتری از شما میشود.
خیلی خوب است. انجام کار بیشتر یک فرصت است: برای یادگیری، اثرگذاری و کسب مهارت، برای ساختن ارتباط.
موفقیت بر اساس اقدام و عمل است. هرچه بیشتر داوطلب شوید، بیشتر مجل عمل و اقدام می یابید. افراد موفق پا جلو گذاشته و فرصت خلق میکنند.
منبع: linkedin
مترجم: مهرداد دستورانی