روش هاي متداول ارزيابي پروژه هاي سرمايه اي مثل ارزش فعلي خالص NPV و نرخ بازده داخلي IRR كه به عنوان روش هاي پيشرفته ارزيابي پروژه هاي سرمايه اي شناخته شده اند انعطاف مديريتي را در رابطه با تغيير تصميمات به هنگام تغيير شرايط بازار در نظر نمي گيرند. روش هاي تنزيلي ارزيابي پروژ ههاي سرمايه اي DCF براساس اين فرض بنا گرديده اند كه وقتي پروژه سرمايه اي پذيرفته شد بايد آنرا تا آخر عمر مفيدش نگ هداري كرد. و در حالي كه در واقعيت ، شرايط اقتصادي و به دنبال آن نامعلومي كه سرمايه گذاري را احاطه نموده است در طول زمان تغيير مي كند. در چنين شرايطي انتظارات مديريت نيز در طول زمان تغيير مي كند و همچنان كه زمان مي گذرد ورود اطلاعات جديد بخشي از نامعلومي اوليه شرايط بازار را برطرف مي كند. بنابر اين مديريت مايل است براي مقابله با شرايط جديد در تصميم اوليه خود تجديد نظر كند.
برخي ديگر از محققين در دهه ٨٠ ميلادي از روش هاي تنزيلي پروژه هاي سرمايه اي بدليل آن كه شرايط استراتژيك را ناديده مي گيرند به انتقاد پرداختند. عده اي از محققين نيز روش هاي تنزيلي ارزيابي پروژ ههاي سرماي هاي DCF را رو شهاي ارزشيابي نادرست توصيف كرده اند زيرا كه انعطاف مديريتي را به حساب نمي آورند. تري جرجيس و مي سن در سال ١٩٨٧ به عنوان يك راه حل پيشنهادي ، استفاده از روش شبيه سازي مونت كارلو و درخت تصميم گيري كه تجزيه و تحليل تصميمات مختلف را با توجه به وقايع آينده امكان پذير مي سازند. ارايه كرده اند. انعطاف مديريتي را توانايي مديريت در تغيير تصميم اوليه خود در رابطه با يك پروژه سرمايه اي در آينده توصيف كرده اند. انعطاف مديريتي در ادبيات جديد بودجه بندي سرمايه اي به اختيارات سرمايه گذاري در دارايي هاي سرمايه اي معروف گرديده اند.
كستر) ١٩٨٤ (و مايرز) ١٩٨٤ (پيشنهاد مي كنند روش هاي بودجه بندي سرمايه اي به منظور در برگيري ارزشهاي اختيارات سرمايه گذاري كه در هنگام تصميم گيري در اغلب سرمايه ها نهفته اند بسط داده شوند.
مبانی بودجه بندی سرمایه ای
با پيشرفتهای شگرف تکنولوژیک در زمينه بهبود روشهای توليد کالاها وخدمات، واحدهای تجاری مختلف همه ساله مبالغ هنگفتی را در تاسيسات، ماشين آلات، تجهيزات، حفظ محيط زیست و سایر دارائيهای جدید سرمایهگذاری ميکنند.بر خلاف دارائيهای جاری دارائيهای بلند مدت که دارائيهای سرمایهای ناميده ميشود، در فرایند فيزیکی توليدکالاها و خدمات طی چند دوره مختلف توسط واحدتجاری مورد استفاده قرار می گيرد .نظر به این که مبالغ ریالی- ارزی که صرف تحصيل دارایيهای سرمایهای می شود عموما قابل توجه است، واحد های تجاری معمولا این گونه مخارج را قبل از انجام به دقت طرح ریزی و ارزیابی میکنند طرح ریزی مخارج مزبور را در اصطلاح بودجه سرمایهای ناميده می شود .به فرآیند تعيين مبلغ مخارج برای تحصيل دارایيهای سرمایهای و نوع دارائيهایی که باید تحصيل شود نيز بودجه بندی سرمایهای اطلاق می گردد.
بودجه سرمایهای نشان دهنده برآورد جمع هزینه هائی است که پیش بینی میشود در دوره بودجه در داراییهای ثابت سرمایهگذاری خواهد شد. باید توجه داشت که دوره بودجه هزینه های سرمایه ای ممکن است با دوره سایر هزینه ها تفاوت داشته باشد زیرا بودجه سرمایهای معمولا برای چند سال آینده مثلا در دوره های سه ساله، پنج ساله یا حتی ده ساله پیش بینی می شود که در این صورت برای کنترل، آن را به دوره های کوتاه مدت سالانه تقسیم می نمایند.
فرآیند بودجه بندی سرمایه ای
اغلب واحدهای تجاری دست کم بودجه کوتاه مدتی که مبالغ سرمایه گذاریهای طرح ریزی شده را در دوره جاری و دوره آتی نشان ميدهد تهيه می کنند.بسياری از واحدهای تجاری نيز بودجه های سرمایه ای ميان مدت و بلند مدتی را تهيه می کنند که نياز به دارایيهای سرمایه ای آتی را برای سه تا پنج سال و در برخی موارد حتی ده سال یا بيشتر پيش بينی و منعکس مينماید.
بودجه های سرمایه ای معمولا برای مبنای پيش بينی های فروش محصولات و دستيابی به ماشين آلات و تجهيزات لازم برای توليد محصولات جهت فروش پيش بينی شده تهيه می شود .بسياری از اقلام منعکس در بودجه سرمایه ای معمولا از طریق مدیران توليد و کارخانه پيشنهاد می گردد.
این گونه پروژه های پيشنهادی همراه با اقلام واطلاعات پشتيبان آن،به مدیریت سطح بالای واحد تجاری ارائه می شود تا مورد بررسی و ارزیابی قرار گيرد،اما در برخی موارد و به ویژه هنگام انجام اقدامات استراتژیک نظير توسعه سریع یا ورود به بازارهای جدید،پروژه های سرمایه گذاری ممکن است رٲسا̋ توسط مدیریت سطح بالا نيزارائه شود.بررسی و تجدید نظر در پروژه های سرمایه ای پيشنهادی معمولا بحثهای طولانی را بين مدیران سطح بالا و سطح ميانی و همچنين مدیران اجرایی ایجاب ميکند که در نهایت ، به تهيه فهرست پروژه های قبول و تصویب شده یا بودجه سرمایه ای،منتج و برای تصویب نهایی به ارکان ذیصلاح واحدهای تجاری تسليم ميگردد.
به سيستمهای بودجه بندی سرمایه ای که در آن،پروژه های سرمایه ای رٲس سطح بالا ارائه ميشود، اصطلاحا سيستم سطح بالا به پایين اطلاق می گردد. سيستم های بودجه بندی سرمایه ای مستلزم پيشنهاد پروژه های سرمایه ای توسط مدیران اجرایی است نيز سيستم پایين به بالا ناميده می شود.
در اغلب واحد های تجارتی بزرگ ، ترکيبی ازدو سيستم مذکور در بالا وجود دارد ودرعمل از آن پيروی می گردد.نظریات و پروژه های سرمایه ای توٲما از رده های بالا وپایين سازمان تدوین و ارائه می شود و اختيارات تصویب و تصميم گيری بين مدیریت سطح بالا و مديريت اجرايی تقسيم می گردد .مدیریت سطح بالا معمولا پروژه های اصلی را که انجام مخارج عمده را ایجاب ميکند رٲسا تصویب یا رد می نماید و مدیریت اجرایی نيز اختيار تائيد پروژه ها را تا مبلغی معين دارا ميباشد.اما ،در دههای اخير اغلب شرکتها در کشورهای مختلف،با گرایش بيشتر به عدم تمرکز،سيستم پایين به بالا بيشتر مورد استفاده قرار گرفته است.
شرایط اقتصادی بطور مداوم در حال تغيير است و حتی بهترین پيش بينی های مرتبط با عمليات آتی نيز با گذشت زمان تجدید نظرهایی را ایجاب ميکنند.بودجه بندی سرمایه ای نيز از انجام تجدید نظرهای ادواری بی نياز و مثتسنی نيست،به موازات تحصيل اطلاعات جدید در ارتباط با تقاضا برای محصولات واحد تجاری ،تغييرات تکنولوژیک و بهای تمام شده توليد،طرحهای سرمایه گذاری نيز باید مورد بررسی مجدد قرار گيرد و در صورت لزوم تغييرات لازم در آن داده شود.بر اساس تغييرات مذبور و متناسب با آن، بودجه های سرمایه ای ميان مدت و بلند مدت نيز مورد تجدید نظر قرار گيرد
.اطلاعات جدید نه تنها راهنمایی برای مخارج سرمایه ای آتی محسوب ميشود بلکه ارزیابی تصميميات سرمایه گذاری گذاشته را نيز تسهيل ميکند.اطلاعات مربوط به موفقيت و سوداوری سرمایه گذاری های گذشته واحد تجاری،از چند لحاظ مفيد است.اطلاعات مزبور، بخشهایی از واحد تجاری رامشخص ميکند که تعهدات مالی بيشتری را توجيه یا توقف پروژه هایی را که بطور دائمی زیان ده است توصيه مينماید.نتایج حاصل از یک سرمایه گذاری معين، انعکاسی از عملکرد مدیرانی است که به نحوی با پروژه مزبور سروکار داشته اند.بالاخره، اشتباهات و موفقيتهای گذشته،راهنمای تشخيص نقاط ضعف و فوت فرایند بودجه بندی سرمایه ای نيز محسوب ميشود.
بودجه بندی سرمایه ای و اهمیت آن
بودجه در حقیقت یک برنامه مالی است. بودجه بندی سرمایه ای شامل جریان کامل برنامه ریزی برای آن دسته از هزینه های سرمایه ای است که بازده آنها از یک سال تجاوز می کند و در حقیقت هزینه کردن وجوه جاری است با پیش بینی سود نقدی آینده، که از آن در سطوح مختلف شرکت استفاده می شود.
هدف بودجه بندی سرمایه ای شناسایی و تعیین فرصت ها و طرح هایی است که ارزش آنها بیش از هزینه آنهاست.بودجه بندی سرمایه ای یکی از پر اهمیت ترین تصمیمات مدیریت مالی موسسه می باشد. تصمیمات بودجه بندی سرمایه ای به طور جدی بر کلیه واحدهای موسسه از قبیل تولید، بازاریابی و غیره تاثیر می گذارد. بنابراین همه مدیران بدون توجه به حوزه مسئولیت اصلی آنها باید از تصمیمات بودجه بندی سرمایه ای بااطلاع باشند.
به سیستم های بودجه بندی سرمایه ای که در آن پروژه های سرمایه ای توسط مدیریت سطح بالا ارائه می شود اصطلاحا سیستم بالا به پایین اطلاق می گردد. سیستم های بودجه بندی سرمایه ای که مستلزم پیشنهاد پروژه های سرمایه ای توسط مدیران اجرایی است نیز سیستم پایین به بالا نامیده می شود. در اغلب واحدهای تجاری بزرگ، ترکیبی از این دو سیستم وجود دارد.
نقش مدیریت مالی در بودجه بندی سرمایه ای
ارزیابی مالی طرح های سرمایه گذاری بر عهده مدیران مالی است. به دو نوع سرمایه گذاری باید توجه کرد:
1) سرمایه گذاری هایی که هدفشان مستقیما افزایش فروش و سود شرکت است.
2) سرمایه گذاری هایی که هدفشان کاهش هزینه ها و در نتیجه افزایش سود شرکت است.
ماهيت اين سرمايه گذاري ها به گونه اي است كه پس از تصميم گيري سودآوري شركت را براي چندين سال تحت تاثير قرار مي دهد. از ديدگاه مديريت مالي، هدف بودجه بندي سرمايه عبارتست از گزينش آن دسته از طرح هاي سرمايه گذاري بلندمدت كه انتظار مي رود با اجراي آين طرح ها، ثروت صاحبان سهام به حداكثر برسد.
شرایط اقتصادی به طور مداوم در حال تغییر است و حتی بهترین پیش بینی های مرتبط با عملیات آتی نیز با گذشت زمان تجدید نظرهایی را ایجاب می کند. به موازات تحصیل اطلاعات جدید در ارتباط با تقاضا برای محصولات واحد تجاری، تغییرات تکنولوژیکی و بهای تمام شده تولید، طرح های سرمایه گذاری نیز باید مورد بررسی مجدد قرار گیرد و در صورت لزوم تغییراتی در آنها اعمال گردد. اطلاعات جدید بخش هایی از واحد تجاری را مشخص می کند که تعهدات مالی بیشتری را توجیه یا توقف پروژه هایی را که به طور دائمی زیان ده است توصیه می نماید. اشتباهات و موفقیت های گذشته، راهنمای تشخیص نقاط قوت و ضعف فرآیند بودجه بندی سرمایه ای نیز محسوب می شود.
مراحل اجرایی بودجه بندی سرمایه ای
1- تشخیص و شناسایی طرح های سرمایه گذاری
2- ارزیابی و تعیین مطلوبیت هر یک از طرح ها
3- گزینش طرح مطلوب
4- طبقه بندی طرح ها و انتخاب بهترین آنها در صورتی که وجوه موجود برای تامین مالی مجموعهای از سر مایه گذاری ها کافی نباشد.
5- تجزیه و تحلیل نتایج تصمیمات گذشته که در مورد طرح های سرمایه گذاری گرفته شده است.
احتمال دارد برخي طرح هاي سرمايه گذاري در يكي از پنج مرحله فوق رد شوند.اجراي يك طرح وقتي متوقف مي شود كه مديران شركت اطمينان يابند كه ادامه آن تاثيري در افزايش ثروت سهامداران نخواهد داشت.
بودجه بندي سرمايه اي را غالبا فرآيندي پويا مي دانند؛ زيرا مي توان طرح هاي مختلف را به صورت مستمر شناسايي كرد.
مفروضات بودجه بندی سرمایه ای
1- به حداکثر رساندن سود سهامداران :
مبنای اصلی رد یا قبول طرح های مختلف سرمایه گذاری، آثاری است که این طرح ها در ثروت سهامداران شرکت دارند. ساير اهداف شركت براي تصميم گيري در اين خصوص توجه نمي شود.
2- قطعی بودن میزان درآمدها و هزینه ها :
کل درآمدها و هزینه های مربوط به هر یک از طرح های سرمایه گذاری به صورت قطعی و قابل تعیین هستند. در اين خصوص روش هايي وجود دارد كه با استفاده از آنها مي توان با كمترين اشتباه، مقادير را پيش بيني كرد.
3- جریان های ورودی و خروجی به صورت نقد :
داده هایی که از آنها برای قضاوت و ارزیابی پیشنهادهای سرمایه گذاری استفاده می شود جریانهای نقدی هستند و نه ارقام مربوط به سود طرح، زیرا شرکت برای پرداخت صورتها و سود سهام عادی و ممتاز به پول نقد نیاز دارد و اگر نتواند از محل سرمایه گذاری ها بازده نقدی به دست آورد، دیر یا زود ورشکست خواهد شد. جريان هاي نقدي ورودي و خروجي به صورت سالانه محاسبه مي شوند. يعني وجوه نقد فقط يك بار در سال به داخل شركت يا به خارج از آن جريان مي يابند، يا در پايان سال، يا در زمان مشخص ديگر. اين كار با شيوه گزارش هاي سالانه سازگار است.
فروش داراييها
گاهي يك طرح سرمايه گذاري مستلزم جايگزيني ماشين آلات جديد به جاي ماشين آلات موجود در كارخانه مي شود. احتمالا ماشين آلات موجود ارزش روز يا ارزش اسقاط دارند و امكان دارد اين اقلام كاملا مستهلك نشده باشند. فروش اين داراييها احيانا باعث افزايش يا كاهش ماليات هاي شركت مي شود و آثار مالياتي اين اقلام در محاسبه ميزان خالص سرمايه گذاري بايد منظور شود.
در برخي كشورها شركت ها بايد 40درصد سود مشمول ماليات خود را بابت ماليات بپردازند. شركت هاي مزبور بر اساس قوانين مالياتي بايد معادل 40درصد سود حاصل از فروش داراييها را نيز بابت ماليات بپردازند. مقرراتي كه به موجب آنها ماليات سود حاصل از فروش داراييها محاسبه مي شود به اين شرح است:
1- اگر يك قلم دارايي به قيمتي كمتر از ارزش دفتري آن به فروش برسد، آن شركت مي تواند معادل 40 درصد تفاوت بين قيمت فروش و ارزش دفتري آن قلم دارايي (زيان حاصله) را از ماليات آن دوره كم كند(زيان ناشي از فروش دارايي باعث صرفه جويي مالياتي مي شود).
2- اگر دارايي به قيمتي معادل ارزش دفتري آن به فروش برسد، فروش دارايي هيچ اثري در ماليات شركت نخواهد داشت.
3- اگر دارايي به مبلغي بيش از ارزش دفتري دارايي به فروش برسد، معادل 40درصد تفاوت قيمت فروش و ارزش دفتري دارايي (سود حاصله) بر ماليات آن دوره شركت افزوده مي شود.
مثال
ماشين آلات جديدي خريداري شده است تا جايگزين ماشين آلات قديمي شود. قيمت خريد و هزينه نصب اين دستگاه 2.500.000 ريال شود. ماشين آلات قديمي كه هزينه آن 800.000 ريال بوده است در حال حاضر داراي ارزش دفتري به مبلغ 100.0000 ريال است.
1- اگر دستگاه قديمي به مبلغ 10000 ريال به فروش برسد، اين شركت رقمي معادل 36000 ريال صرفه جويي مالياتي خواهد داشت؛ يعني:
ريال 36000 = ( 4/0 ) ( 10000 – 100.000 )
مبلغ خالص سرمايه گذاري طرح مزبور به اين شرح است:
قيمت خريد و نصب دستگاه جديد 2.500.000
پول حاصل از فروش دستگاه قديمي 10000-
صرفه جويي مالياتي به دليل فروش دارايي 36000-
__________
2.454.000ريال
2- اگر ماشين آلات قديمي به قيمتي معادل ارزش دفتري آن به فروش برسد، اين معامله آثار مالياتي نخواهد داشت.
مبلغ خالص سرمايه گذاري طرح مزبور به اين شرح است:
قيمت خريد و نصب دستگاه جديد 2.500.000
پول حاصل از فروش دارايي قديمي 100.000-
__________
2.400.000 ريال
3- اگر ماشين آلات قديمي به مبلغ 1.000.000 ريال به فروش برسد، شركت بايد از اين بابت 160.000 ريال ماليات بدهد؛ يعني :
360.000 = (40/0) (100.000 – 1.000.000)
ميزان خالص سرمايه گذاري به اين صورت خواهد شد:
قيمت خريد و نصب دستگاه جديد 2.500.000
پول حاصل از فروش دستگاه قديمي 100.000 –
پرداخت ماليات بابت فروش دستگاه قديمي 360.000 +
__________
1.860.000ريال
معیارهای بودجه بندی سرمایه ای
الف- دوره برگشت سرمایه:
مدت زمانی است که در آن مدت مجموع جریان های نقدی ورودی با مبلغ خالص سرمایه گذاری برابر می شود به عبارت دیگر مدت زمانی است که در آن طرح به نقطه سربه سر می رسد.
محاسبه دوره برگشت سرمايه:
مدت زماني كه جريانهاي نقدي حاصل از سرمايه گذاري به صورت اقساط مساوي بازيافت مي شود دوره برگشت سرمايه با تقسيم كردن خالص سرمايه گذاري طرح بر مقدار يك قسط محاسبه مي شود.
مثال:
يك طرح سرمايه گذاري داراي جريانهاي نقدي به شرح زير است:
سال ميزان سرمايه گذاري برحسب ريال جريانهاي نقدي سالانه
0 12.000.000 0
1 4.000.000
2 4.000.000
3 4.000.000
4 4.000.000
5 4.000.000
12.000.000 ÷ دوره برگشت برحسب سال 3=4.000.000
ب- ارزش فعلی خالص:
ارزش فعلی خالص یکی از بهترین معیارهایی است که بدان وسیله طرح های سرمایه ای را ارزیابی می کنند. «ارزش فعلی خالص» عبارتست از مجموع ارزش فعلی جریان های نقدی ورودی، منهای ارزش فعلی کل وجوهی که در زمان حال سرمایه گذاری می شود.
محاسبه ارزش فعلي خالص طرح:
از آنجاكه ارزش فعلي خالص ممكن است مثبت، منفي يا صفر باشد، بايد كاملا متوجه علامت جبري اين معيار باشيم.
ج- نرخ بازده داخلي((IRR:
نرخ تنزيلي كه ارزش فعلي خالص طرح را صفر مي كند. بنابراين نرخ بازده داخلي عبارتست از متوسط نرخ بازده سالانه يك طرح كه آن را به صورت درصد بيان مي كنند.
محاسبه نرخ بازده داخلی:
با توجه به نوع جریان های نقدی، روش محاسبه نرخ بازده داخلی فرق می کند.
روش هاي بودجه بندي سرمايه اي
برخلاف دارايي هاي جاري، دارايي هاي بلندمدت كه دارايي هاي سرمايه اي نيز ناميده مي شوند، در فرآيند فيزيكي توليد كالا و خدمات طي چند دوره مختلف توسط واحد تجاري مورد استفاده قرار مي گيرند. نظر به اين كه مبالغي كه صرف خريد دارايي هاي سرمايه اي مي شود، عموماً قابل توجه است، واحدهاي تجاري معمولاً اين گونه مخارج را قبل از انجام به دقت طرح ريزي و ارزيابي مي كنند. بودجه بندي سرمايه اي شامل جريان كل برنامه ريزي براي آن دسته از هزينه هاي سرمايه اي است كه بازده آن ها از يك سال تجاوز مي كند.
براي دستيابي به بالاترين بازده ممكن بر روي سرمايه گذاري ها، بايد آن دسته از طرح ها و پروژه هايي انتخاب و اجرا شوند كه واقعاً توجيه مالي اقتصادي داشته باشند. انتخاب و اجراي بهترين پروژه ها، باعث مي شود كه ثروت سهام داران (در مورد شركت هاي دولتي، ثروت ملي) حداكثر شود.
روش هاي زيادي براي تعيين برتري يك پروژه نسبت به پروژه ديگر وجود دارد كه از آن ها به عنوان معيارهاي بودجه بندي سرمايه اي نام برده مي شود. اين معيارها را مي توان به دو دسته سنتي و مدرن تقسيم بندي كرد. براي قضاوت در مورد پروژه ها لازم است مواردي از قبيل جريانات نقدي، نرخ تورم، مخارج سرمايه اي و… را برآورد كرد. در روش هاي سنتي براي هر يك از موارد مذكور يك رقم پيش بيني مي شود، در حالي كه در روش هاي مدرن هر يك از حالات مختلف هر يك از متغيرها را با حالات مختلف متغير ديگر در نظر گرفته و سعي مي شود تمام حالات ممكن بررسي شود. يكي از روش هاي مدرن روش شبيه سازي مونت كارلو است. شبيه سازي يعني همانندسازي يك سيستم واقعي با استفاده از يك مدل رياضي كه تقريباً تمام ويژگي هاي مؤثر بر سيستم را در نظر مي گيرد. سه كاربرد اساسي شبيه سازي1- در طراحي سيستم ها2- تجزيه و تحليل حساسيت آن ها و3- آموزش حرفه اي كاركنان براي هماهنگ كردن خود در موقعيت هاي آتي است.
نتايج حاصله مؤيد اين مطلب است كه استفاده صحيح از تكنيك شبيه سازي مونت كارلو مي تواند منجر به پيش بيني شود، كه نسبت به پيش بيني سنتي به واقعيت نزديك تر است.
در شبيه سازي مونت كارلو در ابتدا بايد تمام عوامل تاثير گذار براي تعيين جريانات نقدي را در نظر گرفت. بعضي از اين عوامل كاملاً قابل كنترل بوده و عدد و رقم شان مشخص است مثلاً فرض كنيم سرمايه گذاري اوليه و عمر مفيد تجهيزات خريداري شده از جمله اين موارد باشد. بعضي ديگر از اين عوامل متغير هستند و شرايط اقتصادي جامعه، قوانين و مقررات مصوب آتي و توان و فعاليت شركت و… روي آن ها تاثير مي گذارد مثلاً ميزان فروش كارخانه، هزينه هاي ثابت و متغير عملياتي و…
در مرحله بعد با توجه به تمام حالات ممكن ميانگين و انحراف معيار عوامل متغير به دست مي آيد و با تركيب حالت هاي مختلف آن با عوامل قابل كنترل و ثابت نتيجه به نرم افزار داده مي شود و در خروجي براساس تعداد بارهاي شبيه سازي شده مثلاً ما 500 ارزش فعلي خالص براي طرح استخراج مي كنيم. در حالي كه در روش سنتي ما فقط يك ارزش فعلي خالص براي طرح برآورد مي كنيم. در اين تحقيق ارزش فعلي خالص طرح مجتمع فولاد مباركه به روش شبيه سازي مونت كارلو برآورد شده است. علت استفاده از اين روش اين است كه در بين روش هاي مدرن، اين تنها روشي است كه مي تواند مساله به اين بزرگي را حل كند. ساير فنون جديد عمدتاً براي مقايسه مزيت نسبي يك طرح نسبت به طرح ديگر به كار مي روند.
تجزیه و تحلیل بودجه بندی سرمایه ای
تجزیه وتحلیل هزینه های سرمایه ای فرآیندی است که منجر می شود به اینکه ما چقدر برای دارائیهای سرمایه ای ، سرمایه گذاری کنیم. یعنی دارائیهایی که باعث فرآیند جریان منفعت و وجه نقد برای بیشتر از یکسال می شوند. ما سعی می کنیم که به سوال زیر پاسخ دهیم :
آیا منافع آتی این پروژه به مقداری زیاد است تا سرمایه ای را که درگیر می کنیم پوشش دهد؟
سابقا گفته می شد که صرف پول امروز تعیین می کند که چقدر در فردا (آینده) داریم.از اینرو ما بر ارزش کنونی تمرکز می کنیم تا بتوانیم درک کنیم که هزینه امروز چه میزان به ارزشهای آینده اعتبار دارد. یک روش معمول برای متصور شدن ارزش فعلی یک پروژه، روش تنزیل جریانات نقدی یا DCF می باشد. به هر حال ما می آموزیم که این روش برای ارزیابی صحیح یک پروژه ،خیلی سطح است. سه مرحله در تجزیه و تحلیل بودجه بندی سرمایه ای شامل موارد زیر است:
مرحله اول : تجزیه و تحلیل تصمیم
تصمیم گیری در امروزبرای آینده، به دلیل عدم اطمینان و خطاهای تخمینی بسیار پیچیده است. بعلاوه بیشتر پروژه های سرمایه ای شامل درگیری متغیرهای فراوان و خروجی ها می باشد. برای مثال،برآورد جریانات نقدی یک پروژه با نیازمندیهای سرمایه ای، احتمال خطر پروژه، قوانین مالیاتی، نرخ تورم مورد انتظار و ارزشهای در اختیار و در دسترس، مرتبط می شود. ما می دانیم که برای درآمدهای پیش بینی شده پروژه ها بازارهایی وجود دارد ،و پیچیدگی و فشار ناشی ازدارائیهای رقابتی و عمر مفید یک پروژه وجود دارد. اگر پروژه سرمایه ای ما، درگیر با تولید باشد، درک می کنیم که بعلاوه هزینه های تولید، سربار، بکارگیری استعدادها و نیروی انسانی و هزینه های شروع یک پروژه و اول دوره را نیز داریم. در نتیجه ما نمی توانیم با تصوری ساده و سطحی از ارقام ناشی از تنزیل جریانات نقدی ، پروژه های سرمایه ای را مدیریت کنیم. ابتدا ما باید ببینیم تصمیم گیریها کامل بوده و متغیرهای وابسته به دارائیها و خروجی ها با سلسله مراتب منظم صورت گرفته است.
بنابراین قدم اولیه ما در بودجه بندی سرمایه ای کسب آگاهی در مورد پروژه و سازماندهی در قالب مسیر تصمیم گیری است.ما می توانیم از نرم افرارهایی مثل Expert Choice یا Decision Pro استفاده کنیم، این نرم افزارها به ما کمک می کنند تا بتوانیم اقدامات لازم جهت تصمیم گیری را انجام دهیم.
مرحله 2 : انتخاب روش قیمت گذاری
عدم اطمینان نسبت به یک پروژه به دلیل کاهش آگاهی و انجام کار در سطح وسیعی از اقدامات و تصمیمات می باشد. قدم دوم در این فرآیند، رسیدگی به همه گزینه ها یا انتخابهایی است که در مورد یک پروژه داریم. بنابراین ما قبل از شروع فرآیند تنزیل جریانات نقدی ، به دلیل مدیریت تغییرات غیر منتظره ، ما نیاز به فراهم کردن یک سری منظم از انتخابها در مورد یک پروژه داریم.
در مدیریت مالی ، رسیدگی به انتخاب بین پروژه های سرمایه ای ، تجزیه و تحلیل مطالبات موکول به آینده یا انتخاب روش قیمت گذاری نامیده می شود. بعنوان مثال، تصور کنید که می خواهید از بین دو دیگ بخار برای کارخانه خود ، یکی را انتخاب کنید، برای دیگ بخار A از نفت و برای دیگ بخار B میتوان از نفت یا گاز طبیعی استفاده کرد. بر مبنای روش سنتی بودجه بندی سرمایه ای، کم هزینه ترین دیگ بخار که همان دیگ بخار A است، انتخاب می شود. هر چند اگر ماقیمت دیگ بخار B را بررسی کنیم و انتخاب کنیم ، می تواند انتخاب بهتری باشد ،زیرا در اینصورت می توانیم انتخاب کنیم که از چه سوختی استفاده کنیم. تصور کنید پیش بینی کنیم که قیمت نفت در 5 سال آینده افزایش پیدا می کند. در نتیجه هزینه های عملیاتی دیگ بخار A افزایش می یابد، اما در مورد دیگ بخار B می توان از یک سوخت جایگزین دوم برای کنترل بهتر هزینه های عملیاتی استفاده کرد.در نتیجه ما می خواهیم دارائیها را از پروژه های سرمایه ای انتخاب کنیم.
روش قیمت گذاری باعث تشخیص ارزش افزوده یک پروژه می شود، زیرا از روشهای مشابه قابل انعطاف تر است. این انعطاف به ما کمک می کند تا پروژه های سرمایه ای را مدیریت کنیم و از اینرو نقص به رسمیت شناختن انتخاب ارزشها می تواتد از یک پروژه بدون ارزیابی منتج شود.
مرحله 3: جریانات نقدی تنزیل شده
ما در دو مرحله از تجزیه و تحلیل بوجه بندی سرمایه گذاری را تمام کردیم: 1) ساخت و سازماندهی بین دانسته ها درفرآیند تصمیم گیری 2) شناخت و ساختار انتخابهای خود در پروژه های سرمایه ای. حالا می توانیم یک تصمیم در مورد سرمایه گذاری بر مینای جریانات نقدی تنزیل شده اتخاذ نماییم.
بر خلاف حسابداری، مدیریت مالی مرتبط می شود با ارزشهای امروز دارائیها یعنی ارزش کنونی یا جاری. از آنجایی که پروژه های سرمایه ای باعث سودآوری در آینده می شوند و چون می خواهیم ارزش جاری یک پروژه را تعیین کنیم، باید جریانات وجوه نقد آینده یک پروژه را به ارزش فعلی تنزیل نماییم.
تنزیل توجه دارد به گرفتن یک مبلغ در آینده و پیدا کردن و اندازه گیری این مبلغ در امروز. ارزش آتی به خاطر ارزش زمانی پول، با ارزش فعلی متفاوت است. مدیریت مالی ارزش زمانی پول را شناسایی کرده و آن را در نظر می گیرد به دلیل :
1- تورم : ارزشها را در طول زمان کاهش می دهد. یعنی 1000دلار در 5 سال آینده ارزش کمتری از 1000 دلار در امروز دارد و این بخاطر افزایش سطح قیمتها می باشد.(تورم)
2- عدم اطمینان به آینده: یعنی فکر می کنیم که اگر 1000 دلار را در 5 سال آینده بجای امروز دریافت کنیم ممکن است دستخوش اتفاقاتی در طول این مدت بشویم.
3- هزینه فرصت پول: 1000دلار امروز ارزش بیشتری دارد از این مبلغ در 5 سال آینده، به این دلیل که میتوانیم این مبلغ را سرمایه گذاری کرده و سودآوری داشته باشیم.
ارزشهای جاری با استناد به جداول محاسبه می شود و یا می توانیم از ماشین حساب و یا صورتهای منتشر شده برای محاسبه تنزیل استفاده کنیم. برای نرخ تنزیل از هزینه های فرصت سرمایه گذاری استفاده می شود، یعنی نرخ عوایدی که ما نیاز داریم و از سایر پروژه ها با احتمال خطر مشابه می توانیم بدست آوریم.
اختيارات سرمايه گذاري در دارايي هاي سرمايهاي
پيشرفت اخير در ادبيات بودجه بندي سرمايه اي موجب ارايه نظريه جديد اختيارات سرمايه گذاري در دارايي هاي سرمايه اي شده است. اين نظريه جديد افقي تازه پيش روي محققين و مديران شركت ها در زمينه بودجه بندي سرمايه اي گشوده است . اختيارات سرمايه گذاري در دارايي هاي سرمايه اي بر اين اساس استوار است كه در هنگام انجام سرمايه گذاري در دارايي هاي حقيقي مثل زمين ساختمان وماشين آلات اختيارات خاصي مشابه اختيارات دارايي هاي مالي )اختيار خريد و اختيار فروش سهام ( نهفته است.
وجود اختيارات سرمايه گذاريها موجب افزايش ارزش پروژه هاي سرمايه اي مي گردد. ارزش يك پروژه سرمايه اي را در غياب مد لهاي پيچيده اي ارزشيابي اختيارات سرماي هگذاري شامل ارزش فعلي خالص پروژه كه به شيوه معمول محاسبه مي گردد به اضافه ارزش اختيارات سرمايه گذاري داشته اند.
ارزش فعلي خالص پروژه + ارزش اختيار سرمايه گذاري = ارزش پروژه
عوامل مؤثر در ارزش اختيارات سرمايه گذاري شامل برگشت ناپذيري، عدم اطمينان و انتخاب زمان بندي سرمايه گذاري ها است. اغلب سرمايه گذاري ها داراي درجاتي از برگشت ناپذيري هستند، يعني وقتي سرمايه گذاري انجام شد برگشت كل مبلغ اوليه سرمايه گذاري شده امكان پذير نيست. عدم اطمينان ويژگي همة سرمايه گذاري هاست. دنياي ما دنياي نامعلومي است، بنابراين سرمايه گذاريها با درجاتي از عدم اطمينان وقوع عايدات همراه هستند. زمان بندي سرمايه گذاري ها به انتخاب زمان انجام سرمايه گذاري مربوط مي گردد. معمولا سرمايه گذار ميتواند زمان بندي دلخواه سرمايه گذاري خود را تعيين كند. سه عامل ياد شده در بالا با تعامل با يكديگر موجب ايجاد ارزش اختيارات سرمايه گذاريها ميگردند.
انواع اختيارات سرمايه گذاري
١– اختيار انتظار يا تأخير : مديريت اختيار دارد زمان بندي سرمايه گذاري را تعيين كند. روش ارزش فعلي خالص NPV ضابطه قبول يا رد سرمايه گذاري را بدست مي دهد . در استفاده از روش NPV تصميم گيري براساس سرمايه گذاري هم اكنون يا هرگز خواهد بود، بنابراين روش ساده NPV يك خصوصيت مهم را كه در اغلب سرمايه گذاري ها موجود است ناديده مي گيرد و آن زما نبندي انجام سرمايه گذاري هاست. وقتي كه نامعلومي آينده سرماي هگذاري با برگشت ناپذيري سرماي هگذاري همراه باشد مخارج سرمايه اي شامل اعمال و يا از دست دادن اختيار سرمايه گذاري در دوره هاي زماني آتي است. چنانچه سرمايه گذاري انجام شود اختيار سرماي هگذاري در آينده از دست مي رود. اگر تصميم به سرماي هگذاري براي دوره هاي زماني آينده به تعويق افتد. اطلاعات جديدي در مورد سرمايه گذاري بدست خواهد آمد كه انجام يا عدم انجام آنرا در آينده توجيه خواهد كرد و اختيار انتظار استفاده نشده مي ماند.
پين دايك نشان مي دهد كه قبول فوري پروژه سرمايه اي بدليل مثبت بودن NPV آن با وجود اختيار انتظار در شرايط نامعلومي و برگشت ناپذيري سرمايه گذاري، نبايد صورت گيرد. بيرك ساند و اكرن نيز مي گويند روش هاي تنزيلي جريان هاي نقدي در شرايط نامعلومي قيمت ها و وجود انعطاف در تصميم گيري ها نبايد مورد استفاده قرار گيرند. آنها اين پيشنهاد خود را در هنگام مطالعه سرمايه گذاري در شرايط نامعلومي قيمت ها ارايه كرده اند. بنابر اين اگر تصميم گيرنده با شرايط نامعلومي و برگشت ناپذيري سرمايه گذاري مواجه باشد، از انعطاف در سرمايه گذاري در زمان حال و يا تأخير آن به زماني در آينده) كه اطلاعات جديد از راه مي رسند و زمينه را براي انجام سرمايه گذاري يا رد سرمايه گذاري فراهم مي كنند (برخوردار است. لذا اختيار سرمايه گذاري داراي ارزش مثبت است و بايد در ارزيابي موقعيت هاي سرمايه گذاري مد نظر قرار گيرد.
پين دايك ، مك دونالد و سيگل ارزش اختيار انتظار سرمايه گذاري هزينه فرصت از دست رفته اي است كه بايد به هزينه اوليه سرمايه گذاري هنگام ارزيابي سرمايه گذاري ها اضافه گردد. براي پروژه هاي سرمايه اي ارزش دقيق اين اختيار بستگي به درجه برگشت ناپذيري و ريسك سرمايه گذاري دارد.
اين گونه اختيارات اغلب در استخراج منابع طبيعي ، مسكن سازي، كشاورزي و شيلات رخ مي دهد.
٢ – اختيار واگذاري : چنانچه شرايط اقتصادي نامطلوب گردد مديريت اختيار واگذاري دايمي سرمايه گذاري و بازيافت بخشي از هزينه اوليه آن را خواهد داشت.
روبيجك و ون هورن اولين كساني بودند كه نشان دادند در نظر گرفتن دايمي اختيار واگذاري منجر به كاهش زيان هاي بالقوه سرمايه گذاري ها مي گردد. مايرز و مجد با استفاده از مدل ارزشيابي اختيارات نشان دادند وقتي كه اختيار واگذاري در نظر گرفته مي شود بازده پروژه محدود به يك حد پاييني خواهد شد. استارك مدعي است ارزش واگذاري بايد در محاسبه ارزش فعلي جريا نهاي نقدي آورده شود.
ديل و لانك به بررسي واگذاري و زما نبندي مطلوب واگذاري سرمايه گذاري پرداخته اند.آنها پيشنهاد مي كنند سياست واگذاري يك دارايي، يك دوره پس از آنكه ارزش واگذاري AV بزرگتر از ارزش فعلي آن گرديد PV براي شركت بهتر است . جوي با استفاده از مدل ديل و لانك به ارزيابي پروژه هاي ناسازگار مي پردازد. او در مي يابد كه تصميم نگه داري يا واگذاري دارايي، نگه داري آن يك دوره پس از آنكه ارزش واگذاري بزرگتر از ارزش فعلي دارايي گرديده است مي باشد. سپس در دوره هاي بعد دوباره دارايي را براساس انتظارات آينده آن ارزشيابي مي كند و تا هنگامي كه حداقل يك مورد ارزش فعلي بزرگتر از ارزش واگذاري آن باشد اقدام به واگذاري نمي كند.
اختيار واگذاري سرمايه گذاري در توليد محصول جديد در شرايط نامعلومي و صنايع سرمايه طلب مثل خطوط هوايي، كشتيراني و خط آهن از اهميت برخوردار است. تحقيق برانان و شوارتز از كارهاي اوليه در زمينه اختيار واگذاري است كه به بررسي سرمايه گذاري در معدن وقتي كه امكان تعطيل موقت معدن با انجام هزينه هاي نگهداري و يا واگذاري آن وجود دارد، پرداختند.
آنها مشخص كردند كه وقتي قيمت محصول معدن بطور قابل ملاحظه اي زير هزينه هاي توليد مي رود تعطيل موقت آن مطلوب است و هرگاه قيمت محصول معدن بيش از هزينه هاي توليد آن گردد بازگشايي فوري آن مطلوب نيست. بنابر اين دامنه اي از قيمتها وجود دارد كه در آن دامنه تعطيل معدن مقرون به صرفه است. اين كه در چه قيمتي از محصول بازگشايي معدن مطلوب است بستگي به قيمت هاي جاري و سابقه قيمت هاي گذشته محصول دارد.
3- اختيار توسعه : چنين اختياري وقتي رخ مي دهد كه سرمايه گذاري به سرمايه گذاري هاي ديگري بصورت زنجيره اي وابسته باشد. اختيار توسعه يا رشد معمو ً لا در اغلب سرمايه گذاري هاي زير بنايي و سرمايه گذاري هاي استراتژيك با تكنولوژي پيشرفته مثل كامپيوتر و شركت هاي دارويي چند مليتي وجود دارد،مايرز ،كستر، تري جورجيس و پين داي.
مثال اختيار توسعه
شركت چسب محكم در حال ارزيابي توليد يك نوع چسب انقلابي است . شركت مي تواند ماشين آلاتي به ظرفيت توليد ٢٥٠٠٠ قوطي چسب در ماه نصب كند. اين ظرفيت توليدي چه از نظر هزينه هاي توليد و چه از نظر بازاريابي اقتصادي نيست. در نتيجه ارزش فعلي خالص پروژه انتظار مي رود ٣ ميليون ريال منفي باشد. براساس تجزيه و تحليل جريانات نقدي تنزيل شده DCF اين پروژه نبايد پذيرفته شود.
اما توليد چسب جديد ممكن است مورد قبول واقع شود. اگر توليد چسب شروع شود شركت مي تواند در آينده نزديك مثلا دو سال ديگر سرمايه گذاري مجددي در اين زمينه انجام دهد و ظرفيت توليد چسب را سه برابر كند كه در آن ظرفيت توليد بسيار مقرون بصرفه خواهد بود. اما امكان توليد در اين سطح ميسر نمي گردد مگر آنكه شركت ابتدا در ظرفيت توليد پايين)توليد غير اقتصادي (كار خود را شروع كند. ٥٠ درصد احتمال وجود دارد كه تقاضاي بازار براي چسب جديد افزايش يابد. اگر تقاضا افزايش يابد ارزش فعلي خالص سرمايه گذاري جديد در پايان سال ٢ به ١٥ ميليون ريال بالغ مي گردد و اگر با نرخ بازده مورد انتظار آنرا به سال صفر برگرداينم به ١١ ميليون ريال مي رسد. اگر تقاضا براي محصول فوق افزايش نيابد شركت دراين پروژه سرمايه گذاري نخواهد كرد و ارزش فعلي خالص در پايان سال ٢ برابر صفر است. اين محاسبات در نمودار زير نشان داده شده است:
ميانگين ارز شهاي فعلي خالص اختيار سرمايه گذاري مذكور برابر است با :
بنابر اين نتيجه مي گيريم ارزيابي پروژه مذكور بدون توجه به ارزش اختيار توسعه آن منفي و غير قابل قبول است. در حالي كه با در نظر گرفتن ارزش اختيار توسعه اين پروژه داراي ارزش مثبت است و قابل اجرا، مي باشد.
٤ – اختيار انعطاف : زماني كه قيمت محصولات و يا تقاضا براي محصولات تغيير كند، مديريت مي تواند محصولات و يا تركيب داده هاي توليد ٥ را براي توليد همان محصولات تغيير دهد. بطور مثال شركتي ممكن است در شيوه توليد خود داراي انعطاف باشد، بدين صورت كه شركت داراي چنان تكنولوژي توليدي است كه بسته به قيمت هاي داده هاي توليد مي تواند داده هاي توليد خود را تغيير دهد. در حالتي ديگر ممكن است انعطاف در بازده توليد باشد.بدين صورت كه امكانات توليدي اجازه توليد چندين نوع محصول را بوجود مي آورد. كسنجر، كولاتيلاكا و تري جورحيس.
اختيارات سرمايه گذاري آمده در بالا تنها چند نمونه مهم از اي نگونه اختيارات هستند، و نمونه هاي متعدد ديگري نيز وجود دارند.