__________________________
فرهنگ عمید (حسن عمید)
تسویه : مساوی کردن ، برابر کردن ، یکسان کردن ، راست کردن
تصفیه : (توضیح آن شبیه به فرهنگ معین است)
تصفیه حساب : حساب قرض و طلب خود را با دیگری روشن ساختن و پاک کردن
__________________________
غلط ننویسیم (دکتر ابوالحسن نجفی)تصفیه ی حساب : در دوران اخیر بعضی گمان کرده اند که « تصفیهی حساب» غلط است و به جای آن باید «تسویه ی حساب» بگویند. بعضی از فضلا (از جمله سعید نفیسی ، در مکتب استاد، ص۶۴) نیز بر این تصوّرغلط صحّه گذاشتهاند.
تصفیه در عربی به معنای «پاک کردن و پالوده کردن» است و « تصفیهی حساب» در موردی به کار می رود که حساب پرداخته و پاک شده باشد و دیگر کسی طلبکار نباشد. همین ترکیب مَجازاً به هر نوع اقدام عملی برای انتقام جویی و کینه کشی اطلاق می شود ؛ ولی «تسویه » یعنی «مساوی کردن ، یکسان کردن» ، هم سطح کردن (مثلاً زمین ناهموار را) و «تسویه ی حساب» به معنای « ایجاد تعادل و موازنه در حساب» است.
.این ترکیب در معنای مجازی به کار نمی رود و با « تصفیه ی حساب» مرادف (هم معنی) نیست.
نمونه ی معیار: خدمتم که تمام شد، برگه ی تصفیه حساب را گرفتم و با خوش حالی به حسابداری رفتم.
نمونه ی معیار: مدتی بود دفترها را ثبت روزانه نکرده بودیم. نمی دانستیم چقدر بدهکاریم و چقدر بستانکار. امروز حساب ها را ثبت کردیم و خوشبختانه تسویه شد. (یعنی میزان بدهکاری و بستانکاری مساوی شد. تسویه حساب، بیشتر در حسابداری کاربرد دارد.)
……………………………….
در محاوره نیز میگوییم حسابم را با طرف صاف کردم! (نمیگوییم مساوی کردم!)(تصفیه حساب)
در حسابداری میگوییم: حساب بستانکار و بدهکار را مساوی کردم. (تسویه حساب)
پس تسویه حساب ، عمومیت ندارد و فقط در سیستم حسابداری کاربرد دارد.
لینکهای سودمند در این زمینه:
http://www.beparsi.com/
http://www.vajehyab.com/
http://www.persianacademy.ir/fa/word/
دیدگاه شما: ابراهیم بهادری بهمن۱۳۹۴ استان آذربایجان شرقی، شهر تبریز
با سلام. دکتر ابراهیم بهادری هستم .
مقالهی پدرم در این زمینه به شرح زیر است:
سئوال : به نظر شما در مسائل مالی عبارت «تسویه حساب» صحیح است یا عبارت «تصفیه حساب» ؟
پاسخ آقای بهادری :
تمامی معانی بهکارگرفتهی زیر برای واژه «تصفیه»در کتابهای مرجع فرهنگ لغات یافت میشود. از طرفی در همان کتابهای مرجع واژهی «صاف» را حریری، واضح، روشن، خالص، بیگرد، بیآلایش، هموار، بیغل و غش ، بی شیلهپیله، بیپرده، صریح، آشکارا ، بیتقلب و متضاد با واژههای ناپاک، چرک، ناخالص، نادرست، کثیف و ناصاف، معنی کردهاند؛ و واژهی «پاک» را طاهر، طیّب، نظیف، نزیه، و متضاد با واژههای پلید، ناپاک، شوخ و نجس معنی کردهاند.
در فرایند تصفیه سه پارامتر اصلی زیر ایفای نقش میکنند:
۱ – مواد اولیهای که باید در فرایند تصفیه، عملیاتی روی آنها انجام گیرد؛ مثل آب معمولی، نفت خام، نیشکر، حساب
۲ – دستگاه و ابزارمورد نیاز فرایند تصفیه؛ مثل تصفیه خانهی آب، پالایشگاه نفت، کارخانهی قند، حسابرسی
۳ – محصولات خروجی فرایند تصفیه؛ مثل آب تصفیهشده ، مشتقّات نفتی، قند و شکر، ماندهحسابِ موردِ تآیید طرفین ذینفع
اغلب اتّفاق میافتد که ماندهحساب در دفاتر طرفین متفاوت است. لذا باید انطباق حساب صورت گیرد. باید حساب را روشن کرد. به عبارتِ دیگر باید حسابِ قرض و طلب یکی از دیگری روشن شود؛ لذا این حساب، نیاز به حسابرسی دارد. در بررسی حساب، مغایرتها و احیاناً اشتباه در ثبت برخی از اقلام، شناسایی میشوند و ناخالصیهای حساب با ثبتهای اصلاحی، از حساب زدوده و جدا میگردند. پس از ثبتهای اصلاحی، حساب مربوطه صاف و زلال، پاک و پاکیزه، بی آلایش و خالص خواهد شد. نتیجهی حسابرسی، استخراجِ ماندهحساب صحیح و بیغل و غش خواهد بود، که مورد تأیید دو طرف است. این «تصفیه حساب» نامیده میشود. بهعبارتدیگر نتیجهی «تصفیه حساب»، بهدستآوردن ماندهحساب موردتأیید طرفین ذینفع است. فرایند «تصفیه حساب» در همینجا خاتمه مییابد. حسابی که ماندهی آن مورد تأیید طرفین باشد، نیاز به تصفیه ندارد و تصفیهشده تلقی میشود .
از طرفی در همان کتابهای مرجع واژهی «تسویه» را مساوی کردن، یکسان کردن، برابرساختن و «تسویه حساب» را ایجاد تعادل و موازنه در حساب معنی کردهاند . مهم است که بدانیم عبارت «تسویه حساب» جنبهی عام ندارد و کاربرد آن صرفاً در مسائل مالی و حسابداری است.
حال این سؤال مطرح میشود که در یک حساب، چه چیزهایی باید با هم برابر شوند، تا در آن حساب مشخص تعادل و موازنه ایجاد شود؟
پاسخ :
الف – اقلام مندرج در ستون بستانکار یک حساب مشخص، مؤید دریافت کالا، خدمات یا وجه نقد از ذینفع آن حساب است.
ب – اقلام مندرج در ستون بدهکار یک حساب مشخص، مؤید ارائهی کالا، خدمات و پرداخت وجه نقد به ذینفع آن حساب است.
ج – مادامیکه یک حساب مشخص، ماندهای بهجز صفر دارد، تعادلی در آن حساب برقرار نیست.
د – دریافتِ ماندهحساب از طرف مقابل، یا پرداخت ماندهحساب به طرف مقابل، باعث ایجاد تعادل در حساب میشود؛ یعنی جمع گردش ستون بدهکار آن حساب با جمع گردش ستون بستانکار آن حساب مساوی میشود. حساب بالانس میشود. حساب تسویه میشود. بهکارگیری واژهی «تصفیه حساب» در اینجا درست نیست و «تسویه حساب» صحیح است؛ بهعبارتِدیگر:
ه – جمع کالاها و خدمات دریافت شده از طرف مقابل با جمع پرداختهای بابت آنها به طرف مقابل مساوی میشود .
و – جمع کالاها و خدمات ارائه شده به طرف مقابل با جمع وصولیهای بابت آنها از طرف مقابل مساوی میشود.
نتیجهگیری:
در فرایند «تصفیه حساب» ماندهحساب مورد تأیید طرفین بهدست میآید، حتّی اگر آن ماندهی نهایی وموردِ تأیید، دریافت یا پرداخت نشود؛ ولی هرگاه ماندهحساب مورد تأیید طرفین، دریافت یا پرداخت شد، «تسویه حساب» صورت گرفته است.
در پایان توجه شما را به ماده ۲۲۸ قانون تجارت جلب میکنم. علیرغم اینکه تصفیه شرکت در حال انحلال خاتمه مییابد، ممکن است بعضی از بستانکاران یا سهامداران، تسویه نکرده باشند.
ماده ۲۲۸ – پس از اِعلام ختم تصفیه مدیران تصفیه باید وجوهی را که باقی مانده است در حساب مخصوصی نزد یکی از بانکهای ایران تودیع و صورت اسامی بستانکاران و صاحبان سهامی را که حقوق خود را استیفاء نکردهاند نیز به آن بانک تسلیم و مراتب را طی آگهی مذکوردر همان مادّه به اطّلاع اشخاص ذینفع برسانند تا برای گرفتن طلب خود به بانک مراجعه کنند. پس از انقضاء ده سال از تاریخ انتشار آگهی ختم تصفیه هر مبلغ از وجوه که در بانک باقیمانده باشد درحکم مال بلاصاحب بوده و از طرف بانک با اطلاع دادستان شهرستان محل به خزانه دولت منتقل خواهدشد.
منبع:نشر دریافت