توسعه و گسترش شتابان نظام تجارت جهانی به ویژه بعد از جنگ دوم جهانی لزوم و استقرار مناسبات کنترلی خاص را در سیستمهای مالی و حسابداری به عنوان مهمترین اهرم فشار کنترلی جلوگیری از بحران، تقلب و فساد در دستورروز نهادهای نظارتی و مقامات ناظر بازارهای سرمایه و بازارهای پولی قرار داده است. یکی از مهم ترین سازوکارهایی که در زمینه هدایت اثربخش وکارآیی بنگاههای اقتصادی به ویژه موسسات و نهادهای مالی ابداع شده است، ابزارهای «کنترلهای داخلی» است. این ابزارها زائیده پیچیدگی ساختار سازمانها و توسعه تئوری سازمانی است که خود، محصول توسعه سرمایه داری جهانی و تجارت بینالملل و برگرفته از تفکیک اصول «نظارت» و «اجرا» در سازمانها و موسسات است که پیامد منطقی جدایی دو اصل «مالکیت» و «مدیریت» از یکدیگر و لزوم کنترل عملکرد «مدیران» توسط «مالکان»، از طریق حسابرسان (بازرسان مالی) بوده است. بعدها با پیشرفت حسابداری و حسابرسی موضوع استقرار سیستمهای کنترلهای داخلی در چارچوب حسابرسی و پاسخگویی و حسابدهی اهمیت خاصی یافت. کنترل داخلی، بخش مهمی از پیکره مدیریت سازمانی است که شامل برنامهها، روشها و رویههای مورد استفاده سازمان در دستیابی به اهداف بلند مدت آن سازمان به منظور افزایش توانمندی مدیریت از طریق ایجاد بسترهای مناسب مالی در جهت تخصیص بهینه منابع مالی و اجتناب از اتلاف منابع است. امروزه ثابت شده است که به کارگیری سیستمهای کنترل داخلی کارآمد برای دستیابی به اهداف کوتاه مدت و بلندمدت یک سازمان، الزامی و اجتنابناپذیر است. در همین رابطه کمیته سازمانهای مسوول کمیسیون تردوی (COSO)، کنترل داخلی را فرآیندی میداند که توسط هیات مدیره، مدیریت و دیگر کارکنان یک موسسه اجرا میشود و هدف از ایجاد آن، کسب اطمینانی منطقی و معقول از دستیابی اثربخشی و کارآیی عملیات، قابلیت اعتماد به گزارشگری مالی و پایبندی به قوانین و مقررات جاری است.
بررسیها و فرآیند بعدی نشان داده که عنصر اصلی کنترلهای داخلی حسابرسی داخلی است و نقش حسابرسی داخلی با اهمیت شناخته میشود، به طوری که انجمن حسابرسان داخلى آمریکا که مرجع هدایت و اعتلای حرفه حسابرسی داخلی در جهان شناخته میشود، حسابرسی داخلی را «فعالیت اطمینانبخشی و مشاورهای مستقل و واقعبینانه با هدف ارزش افزایی و بهبود عملیات سازمان میداند».
حسابرسی داخلی با اتخاذ رویکردی نظاممند و منضبط که به سازمان کمک میکند تا به اهداف خود دست یابد و فرآیندهای اثربخشی مدیریت ریسک، کنترلها و حاکمیت سازمانی را بهبود بخشد.» برشمرد. نگاهی حرفهای به مفهوم نظری این تعریف جهانشمول نشان میدهد حسابرسی داخلی دارای ویژگیهای «ارزشافزایى؛ کمک به اعمال راهبرى شرکتی؛ کمک به شناسایی و مدیریت ریسک؛ ارائه نقش مشاوره ای در کنار نقش اطمینان بخشی» است.
بررسیهای تجربی به عمل آمده در سطح جهان و تجربه محدود حسابرسی داخلی در ایران نشان داده که برای کارآمدی و اثرگذاری کنترلهای داخلی اعم از حسابرسی داخلی و کمیته حسابرسی باید پنج عنصر یا فاکتور کلیدی در حسابرسی داخلی مدنظر قرارگیرد که به اختصار به زبان فارسی آنان را «شقایق» (۱) مینامیم. اصطلاح شقایق دربرگیرنده عوامل کلیدی شاخص بودن واحد حسابرسی (داخلی یا کمیته حسابرسی)، قانونمند بودن، استقلال، یکنواختی رویههای حسابرسی دادهها و قضاوت حرفهای است.
بدیهی است چنانچه «شقایق» در یک فرآیند منطقی و حرفهای مد نظر قرار گیرد، دیگر رویکردهای نوین حسابرسی داخلی نظیر «مدیریت ریسک کسب و کار به جای ریسکهای مالی، حسابرسی برنامههای بلندمدت سازمان به جای حسابرسی کوتاهمدت، به کارگیری دانش حسابرسی در صنعت کسب و کار به جای دانش محض حسابرسی، حسابرسی عملکرد مدیریت به جای حسابرسی عملیات روزمره بیحاصل، حسابرسی ارزشآفرینی به جای حسابرسی رعایت، نقش مشاورهای کلان به جای ارائه خدمات کارشناسی و جایگزین شدن رویکرد و دیدگاه بلندمدت به جای خردنگری حسابرسی صورت خواهد گرفت که در چنین حالتی حسابرسی داخلی به عنوان شاه کلید حاکمیت شرکتی محسوب میشود.
محبوبه عرب*
*مدرس دانشگاه و کارشناس ارشد رشته حسابداری، عضو انجمن حسابداری ایران، عضو انجمن حسابداری اروپا و عضو انجمن حسابرسان داخلی امریکا.
(۱) – در بررسیهای تجربی شخصی به این نتیجه رسیدم که ما هم باید برای اصطلاحات خاص یک خلاصه پارسی بیابیم بنابراین این اصطلاح را برگزیدم.
منبع : دنیای قتصاد