روزهای افول بورس که به اذعان همه کارشناسان و متولیان آن جزئی از ذات بازار است چند ماه پیش شروع شد و با کاهش شاخص و افت شدید قیمتها ادامه یافت، اما سوال این است که چرا هنوز این افت ادامه دارد؟ امروز که تمام فاکتورهایی که مسوولان برای کاهش قیمت سهام و توجیه افت بازار برمیشمردند کمرنگ شدهاند و تیغ این عوامل به برندگی گذشته نیستند چرا بازار تنها با دخالت دولت به مدار رشد خود بازگشته است؟ به نظر میرسد در این بین حلقههای اتصال ارکان بازار سرمایه گم شده و تا این حلقهها به جای خود بازنگردند، هر روند روبه رشدی موقتی است. شاید به جرات بتوان گفت اعتماد اولین حلقه مفقوده در شرایط کنونی است و بعد از آن نیز عواملی چون چالشهای مدیریتی و ضعف شفافیت در تصمیمگیریها شرایط را پیچیدهتر کرده است. تجربه چنین افتی برای سهامداران بعد از مانورهای تبلیغاتی از فتح قلههای شاخص، بسیار گرانتر از آن است که امروز به راحتی باور کنند قیمت سهام بیشتر شرکتها به نقطه جذابی رسیده و وقت سرمایهگذاری است. سوال این است که در شرایطی که ریسکهای سیستماتیک و غیرسیستماتیک در بازار افزایش یافته، چطور ممکن است سرمایه که ذاتا ترسو است حاضر شود دوباره به بورس بازگردد، در حالی که بازارهای موازی بار دیگر در حال خودنمایی هستند. به عبارتی چگونه میتوان مانع از این انتقال سرمایه شد؟ به نظر میرسد تا اعتماد از دست رفته به بازار برگردانده نشود سرمایهگذاران جدید با نگرانی وارد بازار میشوند، کما اینکه سهامداران فعلی نیز به دنبال کم کردن زیان خود هستند.
امروز صرف ریسک بورس بالاست
در حال حاضر بورس تنها گزینه برای سرمایهگذاران نیست و بازارهای پول، اوراق، مسکن و طلا رقیبان جدی بازار سرمایه هستند.
محمد جواد شیخ از کارشناسان اقتصادی در ادامه مطلب فوق گفت: در حال حاضر بانکها و موسسات اعتباری تا ۲۷ درصد و موسسات زیرمجموعه آنها تا ۳۰ درصد سود به سپرده سرمایهگذاران پرداخت میکنند و از آنجا که برآورد دولت از تورم عددی در حدود ۲۵ درصد است، میتوان گفت برای اولین بار بعد از انقلاب شرایطی پیش آمده که سرمایهگذار میتواند از سیستم بانکی بالای نرخ تورم سود دریافت کند، در حالیکه متحمل هیچ ریسکی نیز نشده است. اگر شرایط بانکها و سیاستهای پولی کشور تغییر نکند سرمایهگذاران میتوانند با حفظ قدرت خرید خود و کسب سود در بانکها سرمایهگذاری کنند. به عبارت دیگر وجود بازارهای رقیب، سرمایهگذاری در بورس را با مشکل مواجه کرده است.
وی سپس از اعتماد به عنوان فاکتوری نام برد که نبودش در بازار باعث بالا رفتن ریسک میشود و عنوان کرد: بیشتر کارشناسان بازار معتقد هستند در سال جاری بورس سودی در حدود ۲۵ تا۳۰ درصد را نصیب سهامداران خود خواهد کرد، درحالیکه سرمایهگذاران در بورس به دنبال صرف ریسک هستند. این سرمایهگذاران میخواهند در کنار قبول ریسک حضور در بازار سودی حداقل ۱۰ درصد بیشتر از بانک را نصیب خود کنند. اگر پیشبینی نسبت به سودآوری بازار تا ۴۰ در صد نرود سرمایهگذاران تمایلی به حضور در بورس نخواهند داشت؛ چراکه هر چه اعتماد در بازار کمتر شود صرف ریسک بالاتر خواهد رفت و در واقع نرخ بازده مورد توقع سهامداران بیشتر خواهد شد.
این کارشناس بازار سرمایه عدم شفافیت و اخذ تصمیم در قبال شرکتهای بورسی را از دیگر مسائلی عنوان کرد که در این بین نادیده گرفته شده و اظهار داشت: دولت تکالیفی را برای شرکتهای پتروشیمی، فولادی و غیره مشخص کرده که باعث بالا رفتن هزینه تمام شده آنها میشود. از سوی دیگر هدفمندی یارانهها نیز آثار و تبعاتی را برای این شرکتها و دیگر شرکتهای فعال در بازار به همراه دارد و از آنجا که دولت اجازه افزایش نرخ را نیز به این شرکتها نمیدهد، سود این شرکتها و به تبع آن قیمت سهامشان نیز با کاهش روبهرو خواهد شد، این در حالی است که دولت میتوانست با اتخاذ تصمیم در زمان مناسب و جلوگیری از بیثباتی در تصمیمگیری بار این مسائل را کمتر کند. شیخ راهکار برونرفت از این وضعیت را بیشتر کردن عرضههای اولیه دانست و گفت: باید سازمان خصوصیسازی به عرضه سهام با قیمت مناسب و پایین دست بزند تا هم جذابیت برای ورود سرمایه ایجاد شود و هم سهامداران از رشد سهام سود کنند؛ چراکه با توجه به دوره رشد قبلی بعید است که امسال شاهد رشد قیمت زیاد سهام باشیم.
نیاز به تعامل بین ارکان بورس
بازار سرمایه از ارکان متفاوتی تشکیل شده که اگر این ارکان با یکدیگر تعامل سازندهای نداشته باشند نتیجه حاصله مطلوب نخواهد بود. عظیم ثابت، مدیر عملیات بازار گردانی تامین سرمایه آرمان با بیان این مطلب، بازار سرمایه را به سیستمی تشبیه کرد که باید به صورت نظاممند برای هدف مشخص برنامهریزی شود تا بتواند بهترین بازدهی را داشته باشد.
وی سپس به حلقههای گمشده در بازار سرمایه اشاره کرد و گفت: در حال حاضر در بورس بیش از یک حلقه مفقوده داریم که باید یک به یک به آنها پرداخته شود. اولین مسالهای که در بازار نمود پیدا کرده است نداشتن برنامهریزی دقیق برای رشد حبابی یا زمان افول بازار است. در سیستم فعلی شرایط به گونهای است که اگر فاکتورها از رشد خبر میدهد بازار با بزرگنمایی به شرایط نگاه میکند و تا جایی پیش میرود که دیگر نمیتوان شرایط را کنترل کرد، البته همین شرایط در زمان افول بازار با ضریب بیشتر رخ میدهد. این کارشناس بازار سرمایه در ادامه اظهار داشت: برخی بومیسازیهایی که در قوانین جاری بورس از جمله محدودیتهای دامنه نوسان و حجم مبنا شده است، پیامد خوشایندی را برای بازار به همراه نداشته است؛ برای نمونه یکی از دلایل صفنشینی در بازار همین موارد است که اگر دامنه نوسان در بازار دو یا سه برابر شود دیگر سهامداران بدون تحلیل در صفهای خرید یا فروش قرار نمیگیرند و به تحلیل از بازار روی میآورند.
ثابت از دیگر کمبودهای بازار را نبود بازارگردانان واقعی دانست و عنوان کرد: بازارگردانی یکی از فاکتورهایی است که در زمان رشد یا افول امنیت سرمایهگذاری را تا حدودی تضمین میکند و میتواند از بروز رفتارهای هیجانی در بازار جلوگیری کند، اما در شرایط فعلی بورس بازارگردان حرفهای ندارد و تنها چند شرکت هستند که به صورت دستوری شروع به عرضه سهام در بازار میکنند و این وضعیت گاهی منجر به خراب کردن سهم نیز میشود، در حالیکه بازار گردان وظیفه دارد در همه حال قیمت سهم را نزدیک به قیمت واقعی نگه دارد.
مدیر عملیات بازارگردانی تامین سرمایه آرمان نبود هماهنگی بین ارکان بازار سرمایه را نیز از کمبودهای حال حاضر دانست و گفت: در گذشته به دلیل کوچک بودن بازار تاثیرپذیری نهادهای مختلف از یکدیگر بیشتر بود و اصطلاحا حقوقیها تعامل بیشتری با مدیریت بازار داشتند، در حالیکه امروز حقوقیها ترجیح میدهند بیشتر به منافع خود بیندیشند و راسا اقدام کنند. این شرایط عموما منجر به از دست رفتن سرمایه سهامداران حقیقی میشود که با قبول ریسک معقول به دنبال بازده معقول در بازار هستند. از دیگر عدم هماهنگیها در بازار میتوان به پروسه عرضههای اولیه در سال گذشته اشاره کرد که اگر این عرضهها با هماهنگی سازمان و شورای بورس انجام شود نتیجه قطعا بهتر خواهد بود.وی سپس به عدم شناخت کافی از بازار سرمایه در سطح کلان مدیریتی اشاره کرد و اظهار داشت: نقش بورس به عنوان بازاری مولد در سیاستهای کلان درک نشده و نمایندگان مجلس و گاه هیات دولت نمیدانند که تاثیر تصمیمات لحظهای آنان چه تاثیراتی در بازار دارد، همان گونه که با افزایش چند سنتی نرخ خوراک بازار به سمتی رفت که بیش از ۳۰ میلیارد تومان از ارزش خود را طی چهار ماه از دست داد و هنوز هم سر پا نشده است. مسوولین کشور باید صدای بازار سرمایه را بشنوند تا نقش پررنگی در شکوفایی اقتصاد برای آن قائل شوند.
ثابت در پایان پیشنهاد کرد که رئیس سازمان بورس به عنوان متولی بازار در جلسات هیات دولت حضور پیدا کند تا مجموعه دولت بتوانند تصمیمات خود درباره بازار را با نگاه دقیق و کارشناسی شده اتخاذ کنند. دیگر اینکه کمیسیونی درخصوص بازار سرمایه در مجلس تشکیل شود تا جایگاه و کارکرد بورس به نمایندگان بیش از پیش شناسانده شود.
منبع : دنیای اقتصاد