قانون آرزوها
آنچه را که با اطمینان کامل آرزو میکنید، پیشگویی صادقانه شما میباشد.
با تفکر و صحبت در مورد اینکه چگونه موقعیتها در زندگیتان اتفاق میافتد، همیشه شبیه به یک پیشگو عمل میکنید. وقتی که با اطمینان کامل انتظار دارید که حوادث خوبی اتفاق بیافتد، معمولا این حوادث به وقوع میپیوندد. اگر انتظار حوادث منفی را داشته باشید، معمولا دلسرد میشوید.
آرزوهای شما تاثیر بیش از حدی روی اطرافیانتان میگذارد. آنچه که از مردم و موقعیتها انتظار دارید، نگرش شما را به آنها بیش از هر عامل دیگری تعیین میکند و مردم نگاه شما را مانند آیینهای چه مثبت و چه منفی، سریعا به خود شما منعکس میکنند.
دکتر رابرت رازنتال، استاد دانشگاه هاروارد، دهها آزمایش کنترل شده را در چند سال برای امتحان قدرت انتظارات اساتید بر روی عملکرد دانشآموزان، به انجام رساند. در کتاب دوران ساز خود وی از چندین مورد سخن میگوید که در آن به اساتید گفته میشود که یک دانشآموز و گاهی اوقات تمام کلاس، بینهایت باهوش بود . پیشبینی میشد که در سال آتی پیشرفت ناگهانی در عملکرد دانشگاهی خود داشته باشد.
اگر چه دانشآموزان همگی از افراد مدرسه انتخاب شده بودند، مادامی که اساتید ایمان داشتند که آنها بینظیر هستند و انتظار داشتند که موفق میشوند، این دانشآموزان عملکرد بسیار بهتری نسبت به دانشآموزان همان کلاس از خود نشان میدادند و بسیار بهتر از آنچه که در نمرات قبلی انتظار میرفت، بودند.
در زندگی شخصی خودتان، انتظارات شما از همکاران، رؤسا، مشتریان و حتی آیندهتان به حقیقت میپیوندد. انتظارات شما تاثیر بسیار زیادی بر افراد و حوادث خوب و بد میگذارد، پس مراقب همه چیز باشد.
قانون سازگاری
دنیای بیرون شما انعکاسی از جهان درون شماست و با اصول اصلی فکری شما سازگاری دارد.
فقط فکر کن! دنیای بیرون شما به هر طریقی جهان درون شما را منعکس میکند. تا هنگامی که با درون شما سازگاری داشته باشد، در دراز مدت هیچ اتفاقی نمیافتد. اگر میخواهید هر چیزی در زندگیتان را تغییر و بهبود دهید، باید با تغییر جنبههای درونی ذهنتان شروع کنید.
گاهی اوقات این سازگاری، تعادل ذهنی نامیده میشود. وظیفهی بزرگ شما در زندگی خلق تعادل ذهنی از آنچه که میخواهید در دنیای بیرون تجربه کنید، میباشد. حقیقت این است که شما تا زمانیکه این تعادل ذهنی را در درونتان خلق نکردهاید، نمیتوانید به اهداف دنیای درونی خود برسید. گویا زندگیتان یک آیینهی 360 درجه است. هر جا که مینگرید آنجا هستید. به عنوان مثال، روابط شما همیشه شخصیتی را که در درونتان وجود دارد، منعکس میکند. اندیشه، سلامتی و وضعیت مادی شما انعکاسی است از آنچه که اکثر اوقات در مورد آن فکر میکنید.
پذیرفتن این موضوع برای اکثر افراد مشکل است. بیشتر مردم فکر میکنند که مشکلاتشان در زندگی توسط افراد دیگر و شرایط بیرونی به وجود میآید. آنها از اینکه گفته شوند که معمار آنچه که در زندگیتان اتفاق میافتد، خودتان هستید، شوکه شده و عصبانی میشوند. آنها میخواهند جهان تغییر کند، اما نمیخواهند خودشان را تغییر دهند.
قانون سازگاری یک اصل اساسی در تمام ادیان و مکاتب فکری است. این واقعا خبر خوبی است. کلیدی برای آزادی و خوشبختی شخصی است و نیز راهی طولانی جهت موفقیت و رضایت به شمار میرود. با این وجود، زمانیکه فکر خود را کاملا کنترل میکنید، همهی جنبههای دیگر در زندگیتان را نیز تحت کنترل خود درمیآورید. با فکر و صحبت کردن در مورد آنچه که میخواهید و با فکر نکردن و حرف نزدن در مورد آنچه که نمیخواهید، در حقیقت معمار سرنوشت خود میشوید.
قانون کنترل
زمانی احساس خوبی نسبت به خودتان میکنید که حس کنید بر زندگی خود مسلط هستید.
البته عکس این قانون این است که اگر بر زندگی تسلط نداشته باشید و تحت کنترل افراد و شرایط باشید، احساسات منفی نسبت به خودتان خواهید داشت.
روانشناسی سالهاست که به اهمیت احساس کنترل به عنوان عنصری حساس در شخصیت و کنش انسان پی برده است. واژهای که روانشناسان از آن استفاده میکنند جایگاه کنترل است. جایگاه یا مکان کنترل، به هر جایی در زندگی مربوط میشود که شما در آنجا احساس کنترل کنید. اگر احساس میکنید که شخصا تصمیماتی میگیرید که مسیر زندگیتان را مشخص میکند در این صورت شما دارای جایگاه کنترل درونی هستید.
اگر احساس میکنید که رئیستان، قبضهایتان، تجربیات کودکیتان، سلامتی و هر چیز دیگری شما را کنترل یا مجبور میکند تا کاری را انجام دهید یا از آنچه که واقعا میخواهید انجام دهید، جلوگیری میکنند، در این صورت شما دارای جایگاه کنترل بیرونی هستید.
جایگاه این کنترل در فکر شما، عنصری اساسی در تعیین سطح سلامتی و سعادت شخصی شما است. افرادی با جایگاه کنترل درونی، کسانی که احساس میکنند کنترل امور زندگیشان را در دست دارند، اشخاصی با استرس پایین و عملکرد بالا هستند.
رشتهی روانشناسی، بر روی چگونگی فکر و رابطهی آن با سلامتی و شادمانی شما مطالعه میکند. بیش از 25 سال تحقیق در این زمینه، چنین نتیجهگیری شده که احساس کنترل برای عملکرد بهتر شما یک امر حیاتی بهشمار میرود.